آیا باهوش بودن ارثی است؟

6

وراثت و محیط در تعامل دائم با یکدیگر هستند. ساختار ژنتیکی بدن از همان ابتدای بسته شدن نطفه با عوامل محیطی ارتباط متقابل برقرار می‌کند. علم می‌گوید هر دو عامل وراثت و محیط در تعیین میزان هوش نقش بسزایی دارند، البته به جز برخی موارد نادر که یکی از این دو عامل غلبه پیدا می‌کند. اما پژوهشگران هنوز بر سر این موضوع که کدام عامل، وراثت یا محیط، در مورد هوش نقش مؤثرتری ایفا می‌کند اتفاق نظر ندارند. بر اساس مطالعات جدید، ارتباط بین وراثت و محیط در جمعیت‌های مختلف متفاوت است و در طول زمان تغییر می‌کند. یافته‌های اخیر نشان می‌دهد این مناقشه که آیا باهوش بودن ارثی است یا اکتسابی، شاید هرگز به جواب قطعی نرسد. ولی در ادامه قصد داریم به گوشه‌ای از این مناقشه بپردازیم.


حتما بخوانید: ضریب هوشی مهم‌تر است یا هوش هیجانی

وراثت

آیا باهوش بودن ارثی است - ژنتیک

ژن‌ها واحدهای وراثتی انتقال‌دهنده‌ی صفات زیستی از والدین به فرزندان هستند. توارث‌پذیری یعنی اینکه چند درصد گوناگونی یک صفت خاص در جمعیتی مشخص، فارغ از عوامل محیطی، به علت تفاوت‌های ژنتیکی در جمعیت مورد نظر است. برخی صفات مانند رنگ چشم توارث‌پذیری بالایی دارند و به سهولت به نسل بعدی منتقل می‌شوند. با این حال، حتی صفات با توارث‌پذیری بالا نیز در طول رشد تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می‌گیرند. این موضوع در مورد هوش به قدری پیچیده است که به سادگی نمی‌توان نقش وراثت و محیط را از یکدیگر تفکیک کرد، زیرا هوش یک صفت چندژنی است که از تعامل شمار زیادی ژن تأثیر می‌پذیرد.

رونیکس

پژوهشگران دریافته‌اند میزان توارث‌پذیری بهره‌ی هوشی (IQ) بین ۰/۷ تا ۰/۸ است، به این معنی که ۷۰ تا ۸۰ درصد هوش ناشی از عامل وراثت است. این الگو در پژوهش‌های متعددی ثابت شده است: بهره‌ی هوشی دوقلوهای همسانی که در خانواده‌های جداگانه تربیت شده‌اند در مقایسه با دوقلوهای غیرهمسان تربیت شده در یک خانواده به همدیگر شبیه‌تر است. شباهت بهره‌ی هوشی دوقلوهای همسان تربیت شده در خانواده‌های جداگانه در مقایسه با خواهر و برادرهایی که به فرزندخواندگی قبول شده‌اند نیز بسیار بیشتر است. جدول زیر الگوهای حاصل از مطالعات توارث‌پذیری صفات در یک جمعیت مشخص را نشان می‌دهد. مشاهده می‌کنید که حتی توارث‌پذیری صفات در دوقلوهای همسان تربیت شده در یک خانواده به ۱۰۰ درصد نمی‌رسد!

آیا باهوش بودن ارثی است - جدول

گفته می‌شود میزان توارث‌پذیری بهره‌ی هوشی با افزایش سن بالا می‌رود. این میزان در مراحل اولیه‌ی رشد ۰/۲ است و اواخر دوره‌ی بزرگ‌سالی به ۰/۸ می‌رسد. از این رو روان‌شناسان ادعا می‌کنند که تأثیرپذیری از ژن‌ها با افزایش سن تقویت می‌شود. علت تقویت این تأثیرپذیری در گذر زمان به گوناگونی تعاملات انسانی با دنیای خارج نسبت داده شده است، چرا که به نظر می‌رسد هر جمعیتی به فراخور خصوصیات ژنتیکی خود به شرایط محیطی متفاوتی روی می‌آورد. بنابراین علی‌رغم وراثت‌پذیری بالای بهره‌ی هوشی نمی‌توان از تأثیرات محیطی چشم‌پوشی کرد.


حتما بخوانید: چگونه فرزندی باهوش داشته باشیم

وراثت و ناتوانی‌های ذهنی

آیا باهوش بودن ارثی است - سندرم داون

هوش در شرایط عادی از تعامل چندین ژن مختلف حاصل می‌شود، اما برخی اختلالات ژنتیکی تک‌ژنی می‌توانند به میزان هوش آسیب جدی وارد کنند. دلایل ژنتیکی بسیاری از ناتوانی‌های ذهنی مانند نارساخوانی و اختلالات عصبی از قبیل سندرم داون، اوتیسم و آلزایمر از سوی متخصصان علم ژنومیکِ شناختی (مطالعه‌ی ارتباط ژن‌ها با عملکردهای شناختی مغز) بررسی شده است. اکنون پژوهشگران می‌دانند سندرم داون از یک اختلال ژنتیکی در کروموزوم ۲۱ ناشی می‌شود، اما اینکه دقیقا چه ژن یا ژن‌هایی در بروز علائم شناختی این بیماری نقش دارند هنوز کشف نشده است. اختلالات عصبی‌ـ‌رفتاری مانند بسیاری دیگر از صفات تحت تأثیر هر دو عامل وراثت و محیط قرار دارند و معمولا ژن‌های ایجادکننده‌ی این اختلالات شناخته شده نیستند.

محیط

عوامل محیطی متنوعی روی میزان هوش تأثیرگذار هستند. این عوامل به‌طور کلی در دو دسته جای می‌گیرند: عوامل زیستی و عوامل اجتماعی‌ـ‌فرهنگی. عوامل زیستی روی جسم و عوامل اجتماعی‌ـ‌فرهنگی روی ذهن و رفتار تأثیر می‌گذارند.

عوامل زیستی

آیا باهوش بودن ارثی است - تغذیه

عوامل متنوعی از تغذیه گرفته تا استرس در ردیف عوامل زیستی جای دارند که تأثیرشان از دوره‌ی پیشاتولد آغاز می‌شود. مطالعات نشان داده است که نوع تغذیه‌‌ی افراد در طول زندگی تأثیر بسزایی بر میزان هوش دارد: سوءتغذیه در مراحل اولیه‌ی رشد، به ویژه دوران پیشاتولد و در طول دومین سال تولد، به رشد شناختی آسیب می‌زند. تغذیه‌ی ناکافی به علت ایجاد اختلال در اتصالات و گذرگاه‌های عصبی به توانایی‌های ذهنی آسیب‌های غیرقابل بازگشت وارد می‌کند.

علاوه بر تغذیه از نقش تأثیرگذار استرس نیز نباید غافل شد. مطالعات نشان داده است کودکانی که در معرض خشونت قرار می‌گیرند، نمرات تحصیلی و بهره‌ی هوشی ضعیف‌تری دارند و فرقی هم نمی‌کند که از چه نژادی باشند. در یک پژوهش، جمعیت بزرگی از کودکان شهری اول ابتدایی از نژاد آفریقایی‌ـآمریکایی به همراه سرپرستان‌شان مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی از طریق خودگزارش‌دهی، مصاحبه و آزمون‌های استانداردسازی شده‌ مانند آزمون‌های بهره‌ی هوشی انجام شد. پژوهشگران دریافتند قرارگیری خردسالان در معرض خشونت و فشار روانی ناشی از ضربات عاطفی با افت قابل ملاحظه‌ی بهره‌ی هوشی و ضعف در خواندن مرتبط است.

همچنین قرارگیری در معرض سموم و بسیاری دیگر از عوامل پیراتولدی در تعیین میزان هوش نقش دارند و حتی در مواردی منجر به تأخیر رشد می‌شوند.


حتما بخوانید: ۶ ویتامین و ماده‌ی معدنی برای تقویت مغز

عوامل اجتماعی‌ـ‌فرهنگی

آیا باهوش بودن ارثی است - خانواده

خانواده یکی از بارزترین عوامل اجتماعی‌ـ‌فرهنگی تأثیرگذار بر رشد کودکان است، اما تفکیک عوامل وراثتی و محیطی در یک خانواده به آسانی ممکن نیست. برای مثال، تعداد کتاب‌های موجود در منزل محل زندگی یک کودک با میزان هوش کودک خانواده هم‌پوشانی دارد. اما هنوز دقیقا مشخص نیست آیا هوش بالای کودکی که در یک منزل پرکتاب زندگی‌ می‌کند، از تأثیرگذاری عوامل محیطی ناشی می‌شود یا وراثتی. چنین کودکی شاید از محیط تأثیر پذیرفته باشد، مثلا ممکن است والدینش زیاد برایش کتاب می‌خوانند، یا شاید هم بهره‌ی هوشی والدینش را که از جمله صفات با توارث‌پذیری بالا شناخته می‌شود، به ارث برده است.

ترتیب تولد نیز می‌تواند روی میزان هوش فرزندان یک خانواده تأثیر بگذارد. در نتایج برخی مطالعات آمده است که فرزندان ارشد از بهره‌ی هوشی بالاتری برخوردار هستند. البته نتایج این قبیل مطالعات به دلیل عدم کنترل فاکتورهایی مانند سن یا اندازه‌ی خانواده مورد نقد فراوان بوده‌ است.

به غیر از بنیان خانواده، ما انسان‌ها از گروه همتایان‌مان نیز تأثیر بسیار زیادی می‌پذیریم. گروه همتایان به جمعیتی از افراد اطلاق می‌شود که در ویژگی‌هایی از قبیل سن یا موقعیت اجتماعی با همدیگر یکسان هستند. بر اساس نظریه‌ی تهدید کلیشه، افرادی که به گروه خاصی وابستگی دارند، همواره سعی می‌کنند با صرف‌ نظر از میل ذاتی خود مطابق ویژگی‌هایی که عموما به گروه مورد نظر نسبت داده می‌شوند رفتار کنند. این تهدید می‌تواند روی بهره‌ی هوشی تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. برای مثال، اگر شخصی به گروهی تعلق‌ خاطر دارد که افرادش به باهوش بودن شناخته می‌شوند، در آزمون‌های بهره‌ی هوشی موفق‌تر عمل خواهد کرد. اما اگر به همین شخص گفته شود به گروهی با ویژگی کندذهنی تعلق دارد، حتی در صورتی که ویژگی نسبت داده شده تصادفی و ساختگی باشد، در آزمون‌های بهره‌ی هوشی عملکرد ضعیف‌تری خواهد داشت.

همچنین تحصیلات، آموزش‌های ویژه و سایر عوامل مداخله‌گر نقش مؤثری روی میزان هوش ایفا می‌کنند.

برگرفته از: boundless.com

تکنیک‌هایی برای به‌خاطر سپردن اطلاعات و بازیابی آنها در زمان مناسب

۱۰،۰۰۰ تومان


ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 6 دیدگاه)
  1. هومن می‌گوید

    خلاصه نداشت
    شاید یکی وقت نکنه کلشو بخونه

    1. صدف دژآلود می‌گوید

      دوست عزیز سلام،
      خلاصه‌ی کلام اینه که به‌طور قطع نمی‌شه گفت هوش یه صفت ارثی به حساب می‌یاد یا اکتسابی. یعنی هر دو عامل وراثت و محیط در تعیین میزان هوش ما آدم‌ها تأثیر دارن و هنوز دانشمندان در مورد اینکه نقش کدوم عامل پررنگ‌تره اتفاق‌‌ نظر ندارن. در برخی مطالعات ثابت شده که وراثت نقش خیلی مؤثری روی میزان هوش داره، اما مشکل اینجاست که هنوز دانشمندان نتونستن نقش دو عامل وراثت و محیط رو خیلی دقیق از هم تفکیک کنن. در نهایت می‌شه گفت حتی اگه درصدی از هوش ارثی باشه، باز هم نباید نقش عوامل محیطی مثل خانواده یا حتی راهکارهای پرورش ذهن رو نادیده گرفت و بی‌ارزش شمرد.
      این هم از خلاصه‌ی مطلب!
      ضمنا ممنون که به چطور سر می‌زنید و با ما همراه هستید.

  2. عيسي می‌گوید

    سلام دوست عزيز مقاله خوبي بود.

    1. صدف دژآلود می‌گوید

      درود بر شما همراه پروپاقرص چطور و بسیار بسیار سپاس که وقت ارزشمندتون رو به ما اختصاص دادید.

  3. محمدمهدی می‌گوید

    اولا که بابت این مقاله ی مفید ممنونم
    دوما اینکہ اعتقاد منه که
    ما در عالمی زندگی میکنیم که درک درستی از اون نداریم یکی از اون عالم ها عالم عقله
    همونجور ک خود دانشمندا میگن مغز انسان به اندازه ی کیهان پیچیده تره شایدم بیشتر
    مسیله اینکه هر روز علم جدید تری میاد که بعضی از اونها نقض یافته های گذشتس
    برای مثال گمان میرفت که ضریب هوشی تا سن ۱۸ سالگی افزایش پیدا نمیکنه ولی انجام تست روی افردا ۲۵ سال و بالا نقض اونو ثابت کرد
    یا علم جدیدی ک میگه ما ترکیبی از هوش چندگانه ایم
    یا روش هایی که باعث نابغه شدن تو یه زمینه هایی است که در اون ها استعداد داریم
    یا اینکه دست چپ ها نسبت به راست دست ها باهوش ترن ولی به تازگی فهمیدن که دست راست یا دست چپ بودن مربوط به اعصاب نخایی میشه

    همه اینها نقض بعضی از یافته های گذشتس خانوم دژآلود

    در بین این نقضیات ندونسته هایی زیادی هم به چشم میخوره که اونو به اسم سندروم نبوغ اکتسابی میشناسن

    افرادی که در پی ضربه ی شدید به مغز تبدیل به نابغه هایی شدن یعنی معیار ای کیو در اونها بالا رفت
    شخصی که در یک درگیری با ضربه ی مغزی شدید قادر به طراحی اشکال هندسی پیچیده و حل مسئله های پیچیده ی ریاضی بود در حالی که در قبل حتی یه مسئله ی ساده ریاضی رو نمیتونست حل کنه
    این اتفاق توی یه بچه ی که توب بیسبال فک کنم به سرش خورده بود اتفاق افتاده بود
    یا فرد دیگه ای که با ضربه شدید به مغز در حالی که از قبل حتی پیانو رو هم لمس نکرده بود به صورت حرفه ی پیانو میزد بدون هیچ اموزشی
    یک پیانویست نابغه

    یا مشابهه اون اقای بزرگ بحر العلوم که میگفتن من درس استادامو نمیفهمیدم ولی به خاطر تقوایی که داشتن خداوند بهشون علمی رو داد که از همه ادیان برای اموزش دین خودشون پیش ایشون میومدن

    هدف از این همه پرحرفی این بود که بگم شاخصه ی ایکیو تنها یه تسته که میزان بهره بری هوشو مشخص میکنه نه چیزی که درمورد قدرت حقیقی مغز اظهار نظر کنه

    عالم مغز عالم پیچیده ایه شما چی فکر میکنین؟
    با این وجود که ما از دو بعد روحی و جسمی تشکیل شدیم ایا امکان این وجود داره با تقویت بعد روحی بتونیم بعد جسمیمون رو تقویت کنیم و به ارزویی همیشگیمون یعنی باهوش تر تر تر تر تر شدن دست بیابیم؟
    امیدی برای فعال سازی توانایی ۱۰۰ درصدی مغز
    رسیدن به قدرتی که خدا برای بزرگ ترین مخلوقش یعنی انسان
    قدرتی فرا تر از قدرت اجنه قدرتی فرا تر از قدرت نهایی مغز
    امیدی برای رسیدن به کمال حقیقی که قربت الی الله
    خخخخخ یه مقاله شد برا خودش

    1. صدف دژآلود می‌گوید

      درود بر شما،
      ممنون که دیدگاه‌تون رو به تفصیل برای ما و سایر دوستان شرح دادید. واقعا باعث خوشحالی ماست که علاوه بر خوندن مطالب‌مون وقت می‌ذارید و دیدگاه‌تون رو هم مطرح می‌کنید.
      درسته که درک بشر از سازوکار مغز انسان هنوز کامل نیست، که اگه بود دیگه مناقشه‌ای در مورد مثلا ارثی یا اکتسابی بودن هوش وجود نداشت! اما می‌شه گفت انبوه مطالعاتی که تا به الان در زمینه‌ی کارکرد مغز انجام شدن، در واقع به منزله‌ی قدم‌های کوچک و پیوسته‌ای هستن که خیلی تدریجی درک بشر رو از زوایای ناشناخته مغز افزایش دادن. این قبیل مطالعات با رفع نقصان‌های یافته‌های پیشین همواره سعی دارن رو به جلو حرکت کنن و تصویر واضح‌تری از سازوکار مغز به دست بدن و این تلاش در راه تکامل دانش بشری واقعا ستودنیه، حتی اگه هنوز فاصله‌ی زیادی تا درک حقیقت اصلی مغز داشته باشیم و چه بسا روزی دانشمندان در نتیجه‌ی همین آزمون و خطاهای مکرر بتونن امید بهبودی کامل رو به بیماران ضایعات مغزی برگردونن.
      سپاس که با ما همراه هستید