چرا مهاجرها کارآفرین‌ترند؟

3

هر ساله افراد زیادی به امید یافتن فرصت‌های بهتر شغلی، زادگاه خود را ترک و به کشور دیگری مهاجرت می‌کنند تا به رؤیاهای‌شان برسند. البته بعضی از این مهاجران، به موفقیت دست می‌یابند و بر اساس بررسی‌های انجام شده، تعداد قابل توجهی از کارآفرینان را مهاجران تشکیل می‌دهند. در این مقاله نیز قصد داریم که به بررسی پاسخ‌های ممکن برای این پرسش بپردازیم که، چرا مهاجرها کارآفرین‌ترند و علاوه بر بیان نتایج پژوهش‌های گذشته، پژوهش تازه‌ای را شرح می‌دهیم که در آن، رابطه‌ی میان موفقیت کارآفرینان مهاجر و تجربیات میان‌فرهنگی آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد.


حتما بخوانید: کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی چه تفاوت‌هایی دارند

چه ویژگیِ مشترکی میان آریانا هافینگتن (Arianna Huffington، نویسنده، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسیِ آمریکایی-یونانی‌تبار، سردبیر هافینگتن پست)، دیتریش ماتسیتس (Dietrich Mateschitz، کارآفرین، سرمایه‌دار اتریشی و مؤسس برند ردبول)، ایلان ماسک (Elon Musk، متولد آفریقای جنوبی، بنیان‌گذار شرکت‌های تسلا موتورز، پی‌پال و SpaceX) و سرگئی برین (Sergey Brin، کارآفرین آمریکاییِ متولد روسیه که با کمک لری پیج، شرکت گوگل را بنیان نهاد) وجود دارد؟ علاوه بر اینکه همه‌ی این افراد، کارآفرینان موفقی هستند، ویژگی مشترک دیگری نیز در آنها وجود دارد: همه‌ی آنها دارای تجربیات گسترده‌ی میان‌فرهنگی هستند. هافینگتن در آتن بزرگ شد و در لندن به تحصیل پرداخت و پس از آن، کار خود را به عنوان سیاست‌مدار و کارآفرین در حوزه‌ی رسانه آغاز کرد. ماتسیتس پیش از آنکه ردبول را تأسیس کند، زمان قابل توجهی را در خارج از کشور، به عنوان فروشنده‌ی بازاریاب سپری کرد. ماسک در جوانی از آفریقای جنوبی به ایالات متحده مهاجرت کرد. برین پس از افزایش احساسات ضد یهودی به همراه خانواده‌اش، اتحاد جماهیر شوروی را ترک و به ایالات متحده مهاجرت کرد و پس از مدتی، شرکت گوگل را بنیان نهاد.

رونیکس

حتما بخوانید: ایلان ماسک با چه دیدگاهی به موفقیت رسید

مردی که کره زمین را در دست گرفته - چرا مهاجرها کارآفرین ترند

داستان زندگی این افراد، نمونه‌های برجسته‌ای از الگویی گسترده است. در ایالات متحده، احتمال کارآفرین شدنِ مهاجران، تقریبا ۲ برابر شهروندان بومی و متولد آمریکاست. ۲۷٫۵ درصد از کارآفرینان این کشور، مهاجر هستند، در حالی که آنها تنها ۱۳ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند. دست‌کم یکی از مؤسسان حدود یک چهارم تمام شرکت‌های فناوری و مهندسیِ تأسیس شده در ایالات متحده بین سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۲، مهاجر بوده است. البته این الگو فقط در ایالات متحده مشاهده نمی‌شود؛ داده‌های به دست آمده از دیده‌بان جهانی کارآفرینی ۲۰۱۲ نشان می‌دهد که در اکثریت قریب به اتفاقِ ۶۹ کشور بررسی شده، فعالیت‌های کارآفرینی گزارش شده (به ویژه فعالیت‌های مرتبط با ریسک‌های رُشدگرا) در میان مهاجران، نسبت به بومیان بالاتر بوده است.

پژوهش‌ها نشان داده است که اثرات انتخاب و تبعیض می‌تواند عامل محرک این پدیده باشد. منطقی است که تصور کنیم، احتمال مهاجرت افراد کارآفرین بیشتر است و سیاست‌های مهاجرتی در بسیاری از کشورها نیز، به نفع افراد باانگیزه و توانا عمل می‌کند. به‌علاوه، ممکن است تبعیض علیه مهاجران در بازار کار نیز بر آنها فشار آورده و موجبِ روی آوردن آنها به خوداشتغالی شده باشد.

ولی در پژوهش تازه‌ای در پاسخ به این پرسش که چرا مهاجرها کارآفرین‌ترند توضیح متفاوتی مورد بررسی قرار گرفت؛ طبق این پژوهش، تجربیات میان‌فرهنگی موجب افزایش قابلیت‌های فرد برای شناساییِ ایده‌های تجاری امیدبخش می‌شود. مهاجران، با زندگی کردن در فرهنگ‌های متفاوت، با محصولات، خدمات، علاقه‌مندی‌های مشتری و استراتژی‌های ارتباطی جدیدی آشنا می‌شوند و این آشنایی می‌تواند موجبِ انتقال دانش در مورد مشکلات مشتریان یا راه‌حل‌ها از یک کشور به کشور دیگر شود. با به‌کارگیری این نوع از آربیتراژ، مهاجری موقتی یا دائمی می‌تواند به این فکر بیفتد که محصول یا مدل کسب‌و‌کار سودآوری را که در یک کشور موجود است، در کشور دیگری که فاقد آن است، تولید و اجرا کند. شرکت‌های موفقی مانند استارباکس (Starbucks، با الهام از قهوه‌خانه‌ها در ایتالیا) و خرده‌فروش آنلاین آلمانی، زالاندو (Zalando، با الهام از شرکت زاپوس) نمونه‌هایی هستند که پتانسیل این استراتژی را نشان می‌دهند.

تجربیات میان‌فرهنگی موجب برانگیخته شدن خلاقیت می‌شود. تعامل با ۲ یا چند زمینه‌ی فرهنگی، به مهاجران کمک می‌کند تا ایده‌ها، مشکلات مشتریان و راه‌حل‌های گوناگون را به منظور ایجاد چیزی کاملا جدید، با هم ترکیب کنند. ماجرای تأسیس ردبول، نمونه‌ی خوبی برای نشان دادن این اصل است. وقتی دیتریش ماتسیتس در دهه‌ی ۱۹۸۰ به تایلند مهاجرت کرد، متوجهِ محبوبیت نوشیدنی انرژی‌زای ارزانی به نام Krating Daeng در میان رانندگان کامیون و کارگران ساختمانی شد. ماتسیتس به جای آنکه صرفا این محصول را به کشور خود وارد کند، به این نتیجه رسید که می‌تواند، دانش تازه‌ای که در مورد یک محصول (نوشیدنی محبوبی در میان رانندگان کامیون) به دست آورده است را با دانش و آگاهی در مورد بازار در کشور خود (در مورد بازار نوشیدنی‌های سنتی و قدیمی) ترکیب کند و به ایده‌ی کسب‌و‌کار جدیدی دست یابد. او با تغییر اندازه، طعم و برند، نوشیدنی انرژی‌زای متفاوتی را تولید کرد؛ محصولی که قبلا در بازارهای تایلند و اتریش عرضه نشده بود.


حتما بخوانید: بیل گیتس چگونه به اسطوره‌ رهبری تبدیل شد؟

۲ آزمایش برای یافتن شواهدی مبنی بر میزان تأثیر موارد گفته شده بر موفقیت کارآفرینان مهاجر انجام شده است. نخست، اثرات تجربیات میان‌فرهنگی کوتاه‌مدت در یک آزمایش میدانی طولی (longitudinal field experiment) تحلیل شد. قابلیت‌های کارآفرینیِ ۱۲۸ دانشجو (یعنی تواناییِ شناسایی فرصت‌های تجاری سودآور) قبل و بعد از یک ترم زندگی و تحصیل در خارج کشور مورد آزمایش قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا ایده‌های کسب‌و‌کاریِ خود را در زمینه‌ی رسانه و خرده‌فروشی مواد غذایی ارائه دهند. همین کار برای گروه کنترلی شامل ۱۱۵ دانشجو نیز (که مشغول تحصیل در دانشگاهی در داخل کشور بودند) انجام شد. فرصت‌های کسب‌و‌کاری که توسط این دانشجویان ارائه شد، توسط ۴ سرمایه‌گذار خطرپذیر و کارشناس صنعت (که از منبعی که داده‌ها از آن جمع‌آوری شده بود بی‌اطلاع بودند) ارزیابی شد. نتایج، الگوی روشنی را نشان می‌داد (شکل ۱): گروهی که به دلیلِ گذراندن یک ترم در خارج از کشور، تجربیات میان‌فرهنگی کسب کرده بودند، امتیازهای بسیار بالاتری (۱۷+٪) را برای ایده‌های تجاری خود، از سرمایه‌گذاران خطرپذیر و کارشناسان دریافت کردند. ولی امتیازهای ایده‌های تجاری گروه کنترل (که در داخل کشور تحصیل می‌کردند) در پایان ترم، اندکی کاهش یافت (۳-٪).

شکل ۱: توانایی دانشجویان برای یافتن ایده‌های تجاری بهتر، پس از تحصیل در خارج از کشور، افزایش می‌یابد

این مطالعه بر روی ۲۴۳ دانشجو نشان می‌دهد که تجربیات میان‌فرهنگی، توانایی دانشجویان برای شناسایی فرصت‌های سودآور را افزایش می‌دهد (طبق ارزیابی انجام شده توسط ۴ سرمایه‌گذار خطرپذیر و کارشناس صنعت).


حتما بخوانید: داستان زندگی کارلوس اسلیم؛ کارآفرینی که ۲۰۰ شرکت دارد

شکل ۱ - چرا مهاجرها کارآفرین ترند

آزمایش دیگری نیز انجام شد که در آن، همین اثرات با استفاده از گروه نمونه‌ای که تجربیات میان‌فرهنگی بلندمدتی داشتند (۹۶ کارآفرین مهاجر در اتریش) مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش، گروه نمونه به طور تصادفی به ۲ گروه تقسیم شد. با استفاده از تکنیکی به نام پیش‌زمینه‌سازی (priming، برانگیختنِ معانی مرتبط در حافظه، پیش از انجام یک کار یا فعالیت)، از گروه آزمایش خواسته شد که تجربه‌های خاصی را از زندگی خود در خارج از کشور به یاد بیاورند تا بدین وسیله، خاطرات و ارتباطات مربوط به تجربه‌های میان‌فرهنگی خود را فعال کنند. از گروه کنترل نیز خواسته شد تا تجربه‌هایی خنثی را به یاد بیاورند که ارتباطی با خاطرات میان‌فرهنگی آنها نداشته باشد. سپس از هر ۲ گروه خواسته شد که ایده‌های تجاری خود را ارائه دهند. در گام بعدی این ایده‌ها توسط کارشناسان، ارزیابی و امتیازدهی شد. امتیازهای ایده‌های تجاری گروهی که تجربیات میان‌فرهنگی آنها فعال شده بود، بسیار بالاتر (۲۷٪) از امتیازهای تعیین شده برای ایده‌های گروه کنترل بود.

برای درک بهتر این پدیده، پس از آزمایش، با تمام ۹۶ شرکت‌کننده در پژوهش مصاحبه شد و از آنها خواستند که چگونگی رسیدن به این ایده را توضیح دهند. این مصاحبه‌ها به طور مستقل، توسط ۲ ارزیاب، امتیازدهی شد. نتایج نشان داد که بسیاری از شرکت‌کنندگان، برای شناساییِ فرصت‌های تجاری سودآور، از آربیتراژ دانش (knowledge arbitrage) استفاده کردند. (برای مثال، یکی از شرکت‌کنندگان از «مفاهیم خرید نوآورانه‌ای مانند [نامِ سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در آسیا] که در وین وجود ندارد» استفاده کرد) و ترکیب مجدد خلاقانه (برای مثال، یکی از شرکت‌کنندگان در مصاحبه گفت: «در فرانسه، سوپرمارکت‌هایی دیده‌ام که آن قدر بزرگ هستند که تمام کارکنان آن از اسکیت استفاده می‌کنند … من سعی کردم تا برای تأثیرگذاری بیشتر، از فضا نیز به عنوان مفهوم طراحی استفاده کنم»)


حتما بخوانید: کارآفرینان برتر جهان و داستان موفقیت آنها

این یافته‌ی مهم که (تجربیات میان‌فرهنگی، توانایی شناسایی فرصت‌ها را افزایش می‌دهد)، می‌تواند اهمیت زیادی برای کسب‌و‌کارها، کارآفرینان و سیاست‌گذاران داشته باشد. نتیجه‌ی این پژوهش، بر ارزش تجربه‌ی کاریِ میان‌فرهنگی یا تجربه‌ی مهاجرت برای کارآفرینان و شرکت‌های کارآفرینی تأکید دارد. کارآفرینان و مدیران می‌توانند از طریق زندگی در خارج از کشور و مقایسه کردنِ سیستماتیک آنچه در بازارهای دیگر مشاهده می‌کنند، به دنبال ایجاد چنین تجربیاتی باشند. در کسب‌و‌کارهای چندملیتی، ابزار مدیریت منابع انسانی، مانند مأموریت‌های خارج از کشور یا چرخش شغلی (job rotation) بین‌المللی می‌تواند به ایجاد مهارتِ شناختِ فرصت‌ها کمک کند. برای افزایش تأثیر این ابزار، مدیران می‌توانند از آموزش‌های کارآفرینی پیش از مأموریت بین‌المللی نیز استفاده کنند. علاوه بر آن می‌توان از ابزار پیش‌زمینه‌سازی (مانند ابزار استفاده شده در آزمایش‌ توضیح داده شده در بالا) نیز برای برانگیختنِ ایده‌پردازی تجاری، در زمان زندگی در خارج از کشور و پس از آن استفاده کرد.

تصویری از پرچم کشورهای مختلف - چرا مهاجرها کارآفرین ترند

ممکن است نادیده گرفتنِ اثر مثبت تجربیات میان‌فرهنگی بر شناسایی فرصت‌ها، برای شرکت‌ها زیان‌آور باشد. اگر کارکنان مقیم خارج از کشور، هیچ فرصتی برای استفاده از ایده‌های خوب خود در داخل شرکت پیدا نکنند، احتمالا از ایده‌های‌شان در خارج از آن شرکت استفاده می‌کنند. پژوهش‌های قبلی نشان داده است که بسیاری از کارکنان مقیم خارج از کشور که با نبود فرصت‌های پیشرفت، مشاوره‌ی شغلی و جایگاه مناسب روبرو می‌شوند، مدت کوتاهی پس از به پایان رساندن مأموریت خارج از کشور، شرکت خود را ترک می‌کنند. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که برخی از آنها شرکت خود را به منظور به‌کارگیری فرصت‌ها، برای کارآفرین شدن ترک می‌کنند.


حتما بخوانید: ۱۱ عادت کارآفرین‌های میلیاردر

نتایج پژوهش فوق‌الذکر در حوزه‌ی سیاست‌های مهاجرتی نیز کاربرد دارد. سازمان ملل متحد برآورد می‌کند که در سراسر جهان بیش از ۲۴۰ میلیون مهاجر و پناهنده‌ی موقت و دائم وجود دارد. نتایج این پژوهش، به توضیح فعالیت‌های کارآفرینیِ بالاتر از متوسطِ این گروه کمک و بر اثرات مثبت مهاجرت بر اقتصاد، تأکید می‌کند. نیازی نیست که مهاجرت، بازیِ با حاصل‌جمع صفر (zero-sum game) یا «جنگی برای استعداد» (war for talent) باشد که در آن، کارآفرینان مهاجر، فعالیت‌های کارآفرینی در یک کشور را به بهای کاهش این فعالیت‌ها در کشور دیگر انجام دهند. در واقع مهاجرت می‌تواند از طریق تقویت یادگیری و به‌کارگیری دانش میان‌فرهنگی (که در شناسایی فرصت‌های سودآور به فرد کمک می‌کند)، در پرورش توانایی‌های کارآفرینی مؤثر باشد.

با توجه به اینکه برخی مهاجرت را یک تهدید می‌دانند، ترویج این باور که مهاجرت می‌تواند موجب افزایش فعالیت‌های کارآفرینی شود، نقش مهمی در شناساندنِ فرصت‌های مرتبط با مهاجرت ایفا می‌کند. بنابراین بهتر است که بودجه‌ی عمومی، بیشتر برای ایجاد محیط‌هایی برای رشد کارآفرینان مهاجر صرف شود، تا کشیدنِ دیوارهای مرزی و جلوگیری از مهاجرت.

برگرفته از: hbr.org

کسب‌وکار خود را با سرمایه کم شروع کنید

به مدت محدود با تخفیف ۵۰٪

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 3 دیدگاه)
  1. Delta 3 می‌گوید

    واضحه چون مهاجرن مجبورن.میفهمین ، مجبور.
    مجبورن کار دست و پا کنن.
    وقتی یک سگ دنبال ادم بدوه ادم از حالت عادی سریعتر میدوه.
    شرایط سخت ادم رو میسازه و بعضی استعداد ها رو رونمایی میکنه.

    1. محمدعلی نصیری می‌گوید

      اگه این جمله رو از شما قبول کنیم که شرایط سخت آدم رو میسازه که خب توی کشور خودشون شرایط سخت بوده و توی کشور مقصدشون شرایط بهتر بوده قطعا که به اونجا مهاجرت کردند.
      اینکه میگید مجبورن کار دست و پا کنن یعنی مجبورن برن کارگر رستوران بشن تا حداقل گرسنه نمونن نه اینکه به فکر ساختن گوگل باشن مثلا.
      خیلی جالبه که صدها متخصص و کارشناس توی هاروارد نشستن این موضوع رو از جنبه های مختلف بررسی کردند و تحلیل خودشون رو دادن بیرون تازه بازم میگن حرف ما شاید صددرصد درست نباشه، اونوقت شما میای با جمله «وقتی یک سگ دنبال ادم بدوه ادم از حالت عادی سریعتر میدوه» کل قضیه رو زیر سوال میبری!!!!

  2. رحیم می‌گوید

    یکی از دلایل موفقیت یا بهتر بگوئیم عدم موفقیت کلیشه و قیدهای فرهنگی و اجتماعی هستند که معمولا در هر جامعه ای وجود دارد و طبیعتا یک انسان مهاجر بواسطه ی رهایی از این تقیدات آزادی عمل و ابتکار بیشتری پیدا میکند به عبارتی انسان مهاجر این فرصت را پیدا میکند که خودش دنیای جدیدی برای خود بسازد