بحران زن بودن؛ راهکارهای بومی چیست؟
بحران زن بودن! موضوعی که در بسیاری از جوامع، اعم از مدرن و بدوی معضلی آشنا بهشمار میرود؛ اما سوال این است که آیا راهحلی برای رفع آن وجود دارد؟
جواب این سوال طیف گستردهای از مسائل را شامل شده و بحثی طولانی را به پیش میکشد. اما تبعیض جنسیتی و بحران کمبود فرصتها برای بانوان در جامعهی ما چگونه قابل رفع است؟ برای رفع این مشکل راهحلهای بومی مورد نیاز است، همانطور که برای درمان سایر ناهنجاریهای اجتماعی نیاز به بومیسازی راهکارهایمان داریم؛ زیرا تفاوتهای فرهنگی میان جوامع، ارائهی راهحلهای بومی را اجتنابناپذیر میسازد.
بنا بر تحقیقات جامعهشناسان، القای هر موضوعی که ارتباطی مستقیم با باورهای انسانی دارد، در صورتی که در میانمدت بهطور مستمر صورت گیرد، فرد را وادار به باور آن میکند. حال تصور تبعیض جنسیتی در جامعهای که شنیدن عباراتی مانند «مثل دخترها فلان نباش… مثل دخترها جیغ نزدن… مثل دخترها ندو…» بسیار رواج داشته و دختر بودن را معادل با ضعیفبودن در نظر میگیرد، دور از ذهن نیست. مسئلهی اشاره شده در نگاه اول ارتباطی با بسیاری از شکایات مطرح شده درباره این موضوع ندارد. این معضل چنان اپیدمیک است که گویا خود زنان نیز با آن مشکلی ندارند!
همانطور که اشاره شد، روشن است تبعیض جنسیتی و عدم حضور شایستهی زنان در عرصههای گوناگون جامعه، ابعادی بسیار گسترده دارد. اما برای حل آن منطقی است تا سهم خود را در رفع در دسترسترین علت داشته باشیم. اما چگونه؟
بسیاری از راهکارهای پیشروی ما برای درک درست تفاوت جنسیتی میان دختران و پسران، که موجب از بین رفتن شکاف جنسیتی در کشور میشود، از دیدگاه متخصصین، وابسته به سیستم آموزش کشور است که امید آن میرود با انجام سند ۲۰۳۰ یونسکو این اتفاق در سیستم آموزشی ما رخ دهد. اما یکایک اعضای جامعه بهعنوان برادران و خواهران بزرگتر نسل بعد و یا حتی پدر و مادر آنها، چگونه میتوانند نقش خود را به درستی در از بین بردن این شکاف ایفا کنند؟
چند ماه پیش ویدئویی بسیار تاثیرگذار درباره ذهنیت کودکان درباره شکافهای جنسیتی منتشر شد. در این ویدئو مربی مهدکودک از بچهها خواست نقاشی یک آتشنشان، یک آشپز، یک پلیس و یک پزشک را بکشند. جالب است بدانید که بسیاری از کودکان آتش نشان و پلیس را مرد و آشپز را زن کشیدند. و بعد آتشنشانان و پلیسهای زن و آشپز مردی وارد شد و بسیاری از بچهها از دیدن آنها تعجب کردند.
مطمئناً این موضوع دیدگاه ذاتی این کودکان نبوده است؛ بله همگی به تفاوتهای مردان و زنان اعتقاد داریم اما این تفاوتها به معنای آن نیست که مردها توانایی آشپز شدن را ندارند و یا زنها توانایی کار در معدن. نیاز است کودکان در این باره آموزش دیده و از شوخی درباره این موضوعات پرهیز شود. زیرا کودکان به راحتی از رفتارهای بهظاهر سطحی ما نیز الگوبرداری کرده و همانطور که اشاره شد در میانمدت یا بلند مدت جزئی از طرز فکر آنان میگردد.
گام بعدی تحسین و ارائه مسئولیتهای متفاوت به فرزندان و یا خواهران و برادرانمان است. فرض کنید روزی در خیابان خانمی را در حال مسافرکشی دیدید. تحسین آن خانم جلوی فرزند یا خواهر و برادرمان باعث میشود انحصار شغلی در ذهن آنها آرام آرام محو شده و این خود باعث از بین رفتن شکافهای جنسیتی میشود.
همچنین میتوان با ارائه مسئولیتهای متفاوت از عرف جامعه به کودکان و نوجوانان، به آنها در از بین بردن انحصارهای شغلی در ذهنشان کمک کرد. برای نمونه به دخترانمان کارهای اداری را محول کنیم. درصورتی که دختران تصمیم به کار گرفتند از آنها حمایت کنیم و با جملاتی مثل اینکه در نهایت شوهر میکنی و یا کار کردن وظیفهی مرد است او را سرخورده نکنیم. پس اولین قدم در ریشهکنی تبعیض جنسیتی شکلدهی دیدگاه صحیح جامعه دربارهی تواناییهای دختران و زنان است. این نگاهی بود به خلیجی کوچک از اقیانوس معضلات زنان؛ پس چرا از خودمان شروع نکنیم؟
فکر میکردم داوری ها عادلانه تر باشه .در برخی از مقاله ها فقط همان تبعیص و با لغات دیگه توضیح دادند ..خیلی جالبه و راهکاری اصلا در کار نیست . . . حتی به این هم توجه نشده ..
مطمءنا الان دلیل این اعتراض و انتخاب نشدن مقاله ام میدونید ولی اینطور نیست یک نفر بی طرف بشینه و بخونه ببینه چندتا از مقاله های منتخب شروع و چالش و حتی پایان درستی دارن؟