از “آتنا” تا “بنیتا”، الفبای تلخ کودک آزاری در این سرزمین…
پیش نوشت: اینکه «کودک آزاری چیست» و «انواع و شیوههای آن کدامند» یا «آمارش را در کشور یا آن سوی جهان بدانیم» موضوعاتی هستند که با چند جستجوی مختصر در فضای وب میتوان به اطلاعاتی درموردشان دست یافت.
اما آنچه که بیشتر از خود این رویدادها اهمیت دارد، روندهای شکلگیری آنهاست.
در تشخیص تفاوت رویداد و روند، همین بس که یادآور شویم بسیاری از رویدادهایی که در نگاه اول، ناگهانی اتفاق افتادهاند، در بستر روندهای بسیار کوچک و آرامی بودهاند که چون موریانهها شروع به خوردن پایههای میز کردند و ما امروز ناگهان، خبر از شکستن پایههای میز میشنویم.
در فرهنگ ما، عادت نادرستی وجود دارد و آن «ماندن» در رویدادهاست. بی آنکه در مورد روندهای طولانیمدتی که باعث شکلگیری رویدادها میشوند، سخنی به میان آید. فرقی نمیکند، حادثه پلاسکو باشد یا حادثه ریلی، گورخوابی باشد یا کولبری، ریختن آوار بر سر معدنچیان باشد یا ریختن آوار بر سر اقتصاد کشور و ظهور پدیدههایی چون جناب ب.ز!
اصل حرف: روندی که امروز الفبای چنین رویدادهای ناگواری چون کودک آزاری را رقم زده است، دیروز آتنا، امروز بنیتا و فردا…است. شاید این الفبا نیز (که رویدادی از پسِ روندهای گذشته است) خود روندی هشدارگونه بر این باشد که فرداها از حرف «آ» به «ی» نرسیم. به هوش آییم و نگذاریم بدتر شود.
اول، جای خالی آموزش مهارتهای زندگی و تعامل با دنیای اطراف در آموزش و پرورش ما به شدت احساس میشود. روندی که سالها علیرغم هشدارهای کارشناسان و صاحبنظران، همچنان خاکخورده بر طاقچه مدیران آموزشی کشور جا خوش کرده است.
در اینکه نهادهایی چون آموزش و پرورش میتوانند نقش بهسزایی در شکلگیری پازل چنین رویدادهایی داشته باشند، شکی نیست و به قول علما “اظهر من الشمس” است. آمارهای منتشرهی رسمی در مورد آسیبهای اجتماعی دانش آموزان از آمار اعتیاد در بین دانش آموزان و میزان خودکشی دانش آموزان گرفته تا پژوهشهایی در مورد روابط جنسی نامشروع در بین دانش آموزان و افزایش دانش آموزان بزهکار شواهدی بر این مدعا هستند.
توصیه میکنم در این خصوص حتمأ مصاحبه بسیار شنیدنی دکتر علی عبدالعالی در وبسایت آپارات، در مورد معضلات سیستم آموزشی کشورمان را ببینید. (لینک مصاحبه: http://www.aparat.com/v/72xzh)
دوم، پدر و مادر شاید بهنوعی متهمان ردیف اول بروز چنین اتفاقاتی باشند. این گزاره از دو منظر قابل بررسی است:
نخست آنکه در خانوادهای که والدین، در هیچ برهه زمانی با کودکشان درباره حفظ حریم خصوصیاش و وجود و احتمال سوءاستفاده جنسی، صحبتی نکردهاند، یا عدم اقدام برای ایجاد فضایی امن که کودک بتواند درخصوص چنین موضوعاتی سوالی مطرح کند، والدین را در معرض اتهام قرار میدهد. کمااینکه در بسیاری موارد، کودکی که درمعرض چنین رویداد تلخی قرار گرفته است فضای امنی را احساس نخواهد کرد که از وقوع چنین اتفاق ناگواری لب به سخن بگشاید.
ازسویی دیگر مسأله تنظیم خانواده و تعداد مناسب فرزندان با توجه به سطح رفاه و آمادگی تربیت فرزندان، هنوز در میان گروهی از جامعه(که متأسفانه از اقشار کمبضاعت جامعه هستند)جای خود را باز نکرده است.
پی نوشت: به موضوع مطرح شده در خصوص سیستم آموزشی، نقش رسانهها (و در رأس آن رسانه ملی) و نهادهای تربیتی و فرهنگی را بیافزایید.
هدف نویسنده باید پاسخ به سوال مربوطه باشد ولی در اثر شما راه حلی اساسی ارائه نشده !!
از عنوانی که انتخاب کردید خوشم اومد..
واقعا قشنگ بود