مدیریت احساسات با ۶ راهی که شخصیت شما را کامل‌تر می‌کند

16

کنترل نکردن احساسات و تسلط نداشتن بر آنها، گاهی ممکن است زندگی شخصی و حرفه‌ای فرد را تا مرز نابودی پیش ببرد. کسی که نتواند احساساتش را مدیریت کند، کمتر مورد احترام قرار می‌گیرد و میزان موفقیتش تا حد زیادی کاهش می‌یابد. با تسلط بر احساسات خود، می‌توانید در کار و زندگی‌تان حرفه‌ای‌تر عمل کنید. شاید بتوان گفت عدم توانایی در کنترل احساسات، موجب طرد شدن فرد از جامعه می‌شود. در دنیای امروز توانایی مدیریت احساسات در کسب‌وکار، بسیار مهم‌تر از داشتن هوش و استعداد ‌ذاتی است.

۱. از دیدِ یک فرد بیرونی، بر احساسات و رفتارتان نظارت کنید

شاید این کار در ابتدا کمی سخت باشد. وقتی احساساتی می‌شوید، واقعیت‌های دوروبَر خودتان را کمتر می‌بینید و نمی‌توانید عاقلانه تصمیم بگیرید. تجربه نشان داده است معمولا افراد در این شرایط تصمیم‌های غیرمنطقی می‌گیرند و بعد از فروکش کردن احساسات، دچار پشیمانی و سرخوردگی می‌شوند و مدام خودشان را سرزنش می‌کنند.

رونیکس

مدیریت احساسات

یاد بگیرید احساسات‌‌تان را همان‌طور که هستند بپذیرید، بدون اینکه سعی کنید پنهان‌شان کنید یا تغییرشان بدهید. این کار به شما کمک می‌کند به تعادل برسید. به‌محض قرار گرفتن در یک موقعیت ناخوشایند، لازم نیست سعی کنید فضا را تغییر بدهید. هر احساس بدی، لزوما بد نیست. اگر واقع‌گرا باشید، می‌توانید از این احساس بد و ناخوشایند درس بگیرید و تجربه کسب کنید.


حتما بخوانید: ۹ عبارتی که افراد باهوش هرگز در مکالمه‌ها به‌کار نمی‌برند

۲. احساسات خود را به‌خوبی شناسایی و درک کنید

مهار احساسات - مدیریت احساسات

وقتی احساسات بر شما غلبه می‌کنند، به‌شدت هیجان‌زده می‌شوید و همین باعث می‌شود در مهار و مدیریت احساسات خود با چالش مواجه شوید. درست است که معمولا در انتخاب حسی که تجربه می‌کنید نقشی ندارید، اما درک درست احساس‌تان، به شما کمک می‌کند تا واکنش درست‌تر و منطقی‌تری از خود نشان بدهید.

یک گام به عقب برگردید و سعی کنید بفهمید در ناخودآگاه ذهن‌تان چه چیزی نقش بسته است. این کار به شما کمک می‌کند تا کمتر خودتان و موقعیتی را که در آن قرار دارید، قضاوت کنید. تنها زمانی صحبت کنید یا واکنش نشان بدهید که احساسات خود را به‌خوبی درک کرده باشید. وقتی بر احساس خود مسلط شدید و حسی را که در حال تجربه‌ی آن هستید، به‌خوبی شناختید، بهتر می‌توانید با شرایط فعلی خود کنار بیایید. پذیرش و درک درست احساسات، به شما کمک می‌کند شرایط دشوار زندگی را بهتر تحمل کنید. قبول واقعیت، در رسیدن به آرامش اهمیت زیادی دارد و باعث می‌شود در برابر پذیرش مشکلات، مقاومت کمتری از خود نشان بدهید.

۳. خودخواه نباشید

به احساس‌تان نگاه صفر و صدی نداشته باشید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. داشتن تفکر «یا هیچ یا همه» موجب می‌شود خیلی از راه‌حل‌ها و گزینه‌های تأثیرگذار را نادیده بگیریم. آزاد بودن در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های زندگی، به شما کمک می‌کند نظرات و احساسات دیگران را بهتر درک کنید و رفتار مناسب‌تر و خلاقانه‌تری در تعامل با دیگران از خود نشان بدهید.

شناخت احساسات خود و شرایطی که در آن هستید، موجب می‌شود نگاه منطقی‌تری به موضوع داشته باشید، تصمیمات بهتر و عاقلانه‌تری بگیرید، یک‌طرفه قضاوت نکنید و از روی خودخواهی تصمیم نگیرید.


حتما بخوانید: با افراد خودخواه چگونه باید رفتار کنیم؟

۴. به موقعیت‌ها برچسب «خوب» و «بد» نزنید

حس خوب، حس بد- مدیریت احساسات

تنها کسی که می‌تواند در کنترل و مدیریت احساسات شما نقش فعالی داشته باشد، خودتان هستید. ما معمولا اتفاقات و خاطرات خوب یا بد گذشته را با اتفاقات فعلی گره می‌زنیم. لازم نیست به هر چیزی برچسب خوب یا بد بزنید. باید یاد بگیرید و بپذیرید بهترین اتفاق، همان چیزی است که الان در حال رخ دادن است. خوب یا بد بودن یک اتفاق، یک جریان ثابت نیست، به همین خاطر بهتر است صبور باشید و به شرایطی که در آن قرار گرفته‌اید، برچسب نزنید.

برای مواجهه با مشکلات و کنترل احساسات خود، استراتژی و روش مناسبی داشته باشید. به احساس خود اجازه‌ی رها شدن بدهید، خود را از بَندِ رفتارها و تفکرات خشک آزاد کنید و سعی کنید با واقعیت روبه‌رو شوید. وقتی یاد بگیرید برچسب نزنید، در واقع موضوعات را از یک سطح بالاتر مشاهده می‌کنید و هرگز از یک زاویه‌ی خاص مسائل و موضوعات را قضاوت نمی‌کنید.

۵. در زمان حال زندگی کنید

وقتی درگیر احساسات می‌شوید، بیشتر از اینکه درمورد زمان حال فکر کنید، دوست دارید به گذشته و شکست‌هایی که داشته‌اید فکر کنید یا به آینده بروید و در رؤیا، موفقیت‌هایتان را بشمارید. در زمان حال زندگی کنید و بیش‌از‌حد خود را در گذشته‌ای که دیگر به آن دسترسی ندارید و آینده‌ای که هنوز نیامده است، درگیر نکنید. فراموش نکنید مدیریت احساسات فقط مربوط به احساسات منفی نیست، بلکه کنترل و مدیریت احساسات مثبت نیز به ما کمک می‌کند تصمیماتی منطقی بگیریم.

به گزینه‌هایی که در زندگی پیش روی‌تان است فکر کنید و درمورد رابطه‌ی خود با دیگران بحث و تبادل نظر کنید. شناختی که نسبت به خودتان دارید، در مدیریت احساسات شما نقش مهمی دارد. مراقب باشید رفتارهایتان از حالت تعادل خارج نشوند. وقتی تصمیم می‌گیرید در زمان حال زندگی کنید، یعنی قبول کرده‌اید از اتفاقات گذشته درس بگیرید، بدون اینکه در خودِ گذشته بمانید یا درمورد چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده است، بیش‌از‌حد رؤیاپردازی کنید. به‌یاد داشته باشید گرفتن تصمیمات منطقی و زندگی کردن در زمان حال، باعث شکوفایی ایده‌های ناب و خلاقانه می‌شود.


حتما بخوانید: غلبه بر شکست؛ چگونه شکست را شکست دهیم؟

۶. با دیگران همدلی کنید

مدیریت احساسات

ما در زندگی و کسب‌وکار، «یاد می‌گیریم» به مسائل مختلف، واکنش نشان بدهیم. تجربه‌های شما در زندگی باعث می‌شود بفهمید که چه رفتارهایی ممکن است به شما آسیب برسانند و چه رفتارهایی قابل احترام و ستودنی هستند. براساس رفتارهای دیگران، تصمیم می‌گیرید چه واکنشی نشان بدهید. درک درست احساسات و تواناییِ برقراری ارتباط با دیگران، موجب می‌شود یک‌طرفه به قاضی نروید، در روابط خود با دیگران خودخواه نباشید و علاوه بر توجه به حس درونی خود، به احساسات دیگران نیز توجه کنید تا بتوانید در موقعیت‌های سخت و دشوار زندگی، تصمیم‌های درست و منطقی بگیرید.

توانایی درک احساسات و برقراری ارتباط با دیگران یعنی دیدگاه‌های منطقی دیگران را در نظر بگیرید و از تجربیات‌شان استفاده کنید، تنها خودتان را در نظر نگیرید و همه‌چیز را به خودتان محدود نکنید. اگر خودخواهی را کنار بگذارید، می‌توانید نظرات و ایده‌های دیگران را نیز ببینید و از گرفتن تصمیمات غیرمنطقی و خودخواهانه پرهیز کنید. فراموش نکنید کمک گرفتن از دیگران موجب می‌شود تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرید و کمتر دچار پشیمانی شوید.

هرچه تسلط بیشتری بر روی احساسات خود داشته باشید، کمتر دچار اضطراب می‌شوید و در مواجهه با تغییرات اجتناب‌ناپذیری که در زندگی کاری و شخصی شما پیش می‌آید، فردی آرام‌تر و صبورتر به نظر می‌رسید. مهار احساسات به ما کمک می‌کند رفتار حرفه‌ای‌تری داشته باشیم.

برگرفته از: entrepreneur

چگونه می‌توانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلط‌تر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟

۱۰،۰۰۰ تومان

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 16 دیدگاه)
  1. مند می‌گوید

    من بعضی وقتا مغزم قفل میکنه بعد احساس خشم و سر درد میاد سراغم حس میکنم مثل یه بمب ساعتیم ک یهو قرار منفجر شم نمی خوام این راه ها هم الکی بود

    1. سلام می‌گوید

      من به شدت احساسی هستم و در آینده خیلی دور زندگی میکنم حتی نه آینده فردا سال دیگه بلکه به چندین چند سال بعد در مورد موضوع های مختلف حتی تقریبا هفته ای ۲و ۳ بار بخاطرش گریه ام میگیره فکر میکردم اگه سر خودم زیاد مشغول کنم درست میشه ولی اصلا درست نشد خسته ام از اینهمه گریه بیخود چیکار کنم ؟

    2. Alireza می‌گوید

      بدلیل ضعیف بودن عزت نفس هست

    3. محسن محمدبیگی می‌گوید

      ممنون که نظرتون رو مطرح کردین دوست عزیز.
      این توصیه‌های کلی برای تعدادی از مخاطبان مفید بوده‌ان، پس نمی‌شه گفت الکی هستن. شاید شما باید مطلب دیگه‌ای رو پیدا کنین که بتونه کمکتون کنه. پیشنهاد می‌کنیم مقاله‌های بخش کنترل خشم و غلبه به خشم رو بخونین و اگر باز هم مشکلتون حل نشد، از روان‌شناس کمک بگیرین تا با بررسی همه‌جانبه شرایط شما بهتون کمک کنه.🙏🌹

  2. Sadly boy می‌گوید

    یاد گرفتم از همه دورم آتو جمع کنم و تبدیل به اسلحه کنم؛
    درد دلارو بشنوم و وقت دعوا،
    همون درد دلاشونو مسخره کنم😞…

  3. عرفان می‌گوید

    من از همان دوران کودکی به بعدش هم احساساتی نبودم اما پدرم چون خیلی خیلی احساساتیه! من هم برای اینکه دلش نشکنه و ازم گله نکنه اینقدر مثل خودش باهاش رفتار کردم و حرف زدم که متاسفانه تا حد نسبی ای منم احساساتی شدم! البته خوشبختانه همین الانشم در خودم این توانایی رو میبینم که بر احساسات و دیگر خصلت های منفیم با قدرت و سرعت غلبه کنم! اما فقط این مهم با دور شدن از پدرم برام میسره! خداوکیلی پدرم اگه از گل نازکتر بهش بگیم اینقدر غصه میخوره که در اون لحظه به اندازه صد سال منو افسرده میکنه!!! البته پدرم مشکلات متعددی مثل کم رویی و خجالت-بی اعتماد بنفسی-احساس خود حقیر بینی-ترس بیان حرفاش آنهم با دیگران نه ما! و خلاصه مشکلات روحی روانی زیاد داره! مثلا بمحض اینکه بخوام با یکی از کودک های فامیل یا هرشخصی بیانم و ابراز کنم یا شوخی کنم مدام و یکسره و چونکه خودش خجالتیه و ترس از صحبت کردن داره و خیلی زیاد حساسه فورا مارو سرکوب میکنه و نمیذاره حرفمونو هرچند به نفع مردمم باشه بزنیم!! خیلیم ترس تو وجودشه و مدام بخاطر ضعف های خودش مارو کنترل و تحریم آزادی بیان میکنه! یعنی اگر کسی بیاد با چماق بزنه تو سرمون پدر بنده طرفداری از طرف مقابل میکنه و حق رو به غیر میده از بس که ترس تو وجودشه! و خلاصه حرف دل زیاده منتها اینجا جاش نیست!…

    1. مری می‌گوید

      هوووم، چقد سخته واقعا اینطوری. چقد تو خوب بزرگ شدی و همه اینا رو میفهمی و نذاشتی ناخوداگاه جزو عادت و رفتار خودت بشه