چگونه از احساسات منفی به نفع خود استفاده کنیم؟

14

ما در جست‌وجوی بی‌پایان خود برای رسیدن به خوشبختی، به‌راحتی می‌توانیم احساسات منفی را کنار بگذاریم، جدی نگیریم یا از آنها فرار کنیم. ولی حقیقت این است که احساسات ناخوشایند ما، اجتناب‌ناپذیرند و حتی می‌توانند نقش مهمی در افزایش سلامتی و تندرستی ما داشته باشند. در این مقاله می‌آموزیم که چگونه از این احساسات منفی به نفع خود استفاده کنیم و از آنها به‌منظور پیشرفت و افزایش سلامتی، بهره ببریم.


حتما بخوانید: مثبت اندیشی و موفقیت؛ چگونه نگرش خود را تغییر دهیم

در مطالعه‌ی کوچکی که اخیرا در دانشگاه اُلین (Olin) صورت گرفت، مشخص شد که به‌آسانی تجربه‌ کردن و بیان‌ کردنِ ترکیبی از احساسات، نشانه‌ای از بهبود تندرستی است و در مقابل، بینِ نادیده گرفتن یا فرار کردن از احساسات منفی و بهبود و افزایش تندرستی، رابطه‌ای وجود ندارد.

جاناتان آدلر (Jonathan Adler)، استادیار روان‌شناسی در دانشگاه اُلین و یکی از پژوهش‌گران در این مطالعه می‌گوید: «ما دریافتیم که سلامت روانی شرکت‌کنندگانی که با ترکیبی از شادی و غم، تجربه‌های خود را درک می‌کردند، بهبودهایی را نشان می‌داد و در مقابل، این بهبود در افرادی که فقط غم یا فقط شادی یا ترکیب دیگری از احساسات را گزارش می‌دادند، مشاهده نمی‌شد. به‌نظر می‌رسد که با توجه کردن به هر دو احساس خوب و بد، سلامت روان فرد افزایش می‌یابد.»

رونیکس

وقتی اجازه می‌دهیم که احساسات منفی ما به منبعی از شرم و گناه تبدیل شوند، سهوا کاری می‌کنیم که این احساسات بدتر شوند و مزایای آنها را از دست می‌دهیم. در واقع، احساسات منفی می‌توانند کاتالیزور قدرتمندی برای تجربیات مثبت و موفقیت‌ها باشند، البته اگر واکنش درستی به آنها نشان دهیم. در ادامه، ۶ مورد از احساسات منفی را بیان می‌کنیم که باید آنها را در آغوش بگیریم و بپذیریم.

۱. خشم می‌تواند سوختی برای خلاقیت باشد

احساسات منفی - خشم سوختی برای خلاقیت

گاهی احساسات منفی موجب سرکوب شدن خلاقیت می‌شوند، ولی علم می‌گوید که این احساسات موجب جرقه‌زدن خلاقیت نیز خواهند شد. اخیرا پژوهش‌گران دانشگاه گِنت (Ghent)، عادات ۱۰۰ فرد خلاق مشغول در حرفه‌ای خاص را مورد مطالعه قرار دادند و در این بررسی از آنها خواستند تا به احساسات خود در آغاز و پایان هر روز، امتیاز بدهند. آنها دریافتند افرادی که روز خود را با احساسات منفی شروع کردند و آن را با احساسات مثبت به پایان رساندند، دارای بیشترین بازدهی خلاقیت بودند و به‌همین ترتیب، مولدترین و پُربازده‌ترین روزها نیز، روزهایی بودند که با شکلی از احساسات منفی شروع می‌شدند. در واقع (به گزارش 99U) آنها خشم خود را در جهت موفقیت در کار خود هدایت می‌کردند. در آزمایش دیگری، پژوهش‌گران متوجه شدند که احساسات منفی می‌تواند به فرد کمک کند تا در زمان طوفان فکری، برای مدت طولانی‌تری تمرکز کند.

بر اساس «افسانه‌های خلاقیت» به قلم دیوید برکوس (David Burkus): «وقتی حالت روحی بدی دارید، بهترین کار این است که به مشکلی بسیار دشوار یا پروژه‌ی متوقف شده بپردازید. به احساسات منفی خود به دید سوختی نگاه کنید که می‌توانید آن را در مسیر رسیدن به خلاقیت بسوزانید. احساسات منفی به شما کمک می‌کنند تا مشکل را عمیق‌تر بشکافید و راه‌حلی پیدا کنید که خودِ شادترِ شما هرگز نمی‌توانست به آن دست یابد.»


حتما بخوانید: موانع خلاقیت و راهکارهای مقابله با آن چیست

۲. مبارزه با سختی می‌تواند دیدگاه شما را عمیقا تغییر دهد

این گفته که آنچه شما را نمی‌کُشد، شما را قوی‌تر می‌کند، تا حدی درست است. بزرگ‌ترین چالش‌های زندگی می‌تواند فرصتی برای رشد و پیشرفت فردی قابل توجه باشد. افراد بسیاری عقیده دارند که ترس‌ها و نگرانی‌های مربوط به مشکلات سلامتی تهدیدکننده‌ی زندگی، به موهبت‌هایی تبدیل شدند که دیدگاه آنها را به‌طور اساسی تغییر دادند و به آنها نشان دادند که در زندگی چه چیزی واقعا اهمیت دارد.

دکتر نورمن ای روزنتال (Norman E. Rosenthal)، نویسنده‌ی «موهبت سختی» می‌گوید: «در تفکر و تأمل دریافتم که ارزشمندترین درس‌هایی که آموخته‌ام، از سختی‌ها، شکست‌ها و عیب‌هایی به‌دست آمده است که مجبور بودم با آنها مقابله کنم و آنها را بپذیرم. در واقع، این سختی‌ها موهبت‌های غیرمنتظره‌ای را به‌دنبال داشته‌اند.»

گاهی این موهبت‌های غیرمنتظره به شکل مسیر شغلی جدید یا مسیری جدید در زندگی نمایان می‌شوند. وقتی به کریس کارِ (Kris Carr) ۳۲ ساله گفته شد که به نوعی از سرطان نادر و غیرقابل درمان مبتلا شده است، او امید خود را از دست نداد و در عوض، بیماری خود را به‌چالش کشید و به مراقبت‌های بهداشتی جامع روی آورد و در نهایت، به کارشناس سلامتی و پُرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک تایمز مبدل شد. اکنون او الهام‌بخش هزاران نفری است که در پی دستیابی به سبک زندگی سالم‌تری هستند.


حتما بخوانید: اگر شما هم این مشکلات را دارید پس واقعا باهوش هستید

۳. تلاش برای مقابله با شرم کمک می‌کند تا مهربانی را ترویج کنید

احساسات منفی - مبارزه با احساس شرم

نویسنده‌ی جسور و بزرگ، برنه براون (Brene Brown)، در بیش از یک دهه پژوهش بر روی شرم و آسیب‌پذیری، چه چیزی را کشف کرد؟ او می‌گوید: «شرم کُشنده است و من فکر می‌کنم ما در آن غرق شده‌ایم.»

شرم (همان احساس ناخوشایندِ حقارت یا پریشانی است و در این باور ریشه دارد که ما به‌شکلی دارای کمبود هستیم) چیزی است که موجب می‌شود تا از برقراریِ ارتباط با دیگران پرهیز کنیم، زیرا می‌ترسیم آنها عیب‌هایی را که سعی در مخفی کردن‌شان داریم، ببینند. ولی یکی از جنبه‌های مثبت شرم این است که می‌توانیم بر آن غلبه کنیم و ارتباط قوی‌تری را با دیگران برقرار کنیم و نسبت به خودمان و دیگران، مهربان‌تر شویم.

براون می‌گوید: «احساس شرم زمانی ایجاد می‌شود که من به این باور برسم که تنها هستم. شرم زمانی که از آن صحبت شود، دوام نمی‌آورد. شرم در صورت وجود هم‌دلی، از میان خواهد رفت.»


حتما بخوانید: ۶ دلیل علمی که نشان می‌دهد مهربان بودن برای سلامتی مفید است

۴. بدبینی موجب افزایش بهره‌وری می‌شود

ما همیشه تمایل داریم که برای دیدن جنبه‌های مثبت هر چیز، در مقایسه با دیدن نیمه‌ی خالی لیوان، ارزش بیشتری قائل شویم. ولی خوش‌بینی‌ای که با حدی از منفی‌بافی یا بدبینی همراه نباشد، لزوما نگرش سازنده‌ای نیست. همان‌طور که آدام گرانت (Adam Grant)، استاد دانشگاه وارتون (Wharton) در یکی از نوشته‌های صفحه‌ی لینکدین خود می‌گوید: مطالعات نشان می‌دهد که «بدبین‌های تدافعی» (کسانی که معمولا در هر موقعیتی به این فکر می‌کنند که ممکن است چه چیزی درست پیش نرود) به‌همان اندازه‌ی «خوش‌بین‌های استراتژیک»، در طیف گسترده‌ای از کارها، عملکرد خوبی دارند.

روان‌شناس، جولی نورِم (Julie Norem)، در قدرت مثبتِ تفکر منفی می‌نویسد: «ابتدا پرسیدم چگونه این افراد با وجود بدبینی‌شان، می‌توانند چنین عملکرد خوبی داشته باشند. پس از مدت کوتاهی متوجه شدم که آنها به‌دلیل بدبینی‌شان، عملکرد خوبی دارند … زیرا تفکر منفی آنها، نگرانی را به عمل تبدیل می‌کند.»

در پایان گرانت اشاره می‌کند که آنچه بیش از همه در دستیابی به موفقیت تعیین‌کننده است، رسیدن به تعادلی درست میان خوش‌بینی و بدبینی و انتخاب استراتژی‌های آماده‌سازی‌ای است که با طرز فکر شما سازگاری داشته باشد.

گرانت می‌نویسد: «اگر بدبینیِ تدافعی داشته باشید، ممکن است که در زمان آماده شدن برای انجام کاری که برای‌تان مهم است، بخواهید که به‌جای توانایی‌هایتان، ضعف‌هایتان را فهرست کنید و به‌جای جرعه‌ای از اعتماد‌ به‌ نفس، یک لیوان نگرانی بنوشید.»


حتما بخوانید: روش‌های درمان بدبینی؛ چطور عینک بدبینی خود را برداریم

۵. حسادت می‌تواند موجب پیشرفت شود

از کودکی به ما گفته‌اند که از حسادت پرهیز کنیم. حسادت موجب می‌شود که ما احساس کنیم، شخصیت یا داشته‌های ما به‌نحوی ناقص و ناکافی است. ولی بر اساس مقاله‌ای در مجله‌ای علمی، این احساس (در بی‌خطرترین و خوش‌خیم‌ترین شکل خود) می‌تواند ما را تحریک کند تا پیشرفت کنیم.

لوری دِشِن (Lori Deschene)، بنیانگذار وب‌گاه تاینی بودا، می‌نویسد: «پس از این‌که متوجه شدید لزوما دیگران همه‌ی چیزهایی که شما تصور می‌کنید و خواهان آن هستید را ندارند، گام منطقی بعدی این است که بفهمید آنچه می‌خواهید، واقعا چیست و شما به چه چیزی حسادت می‌کنید؟ نامزد خواهرتان یا حسی از تعلق؟ شغل پسر عموی‌تان یا حسی از موفقیت؟ برنامه‌ی زندگی عموی‌تان یا حسی از ماجراجویی؟ اگر شما به‌طور مشخص بفهمید که آنها چه هستند و بپذیرید که چیزهایی که می‌خواهید، برای شما و برای دیگران به یک شکل رخ نمی‌دهند، می‌توانید تمام چیزهایی را که در زندگی می‌خواهید، داشته باشید.»

۶. از دست دادن می‌تواند منتهی به قدرشناسی شود

احساسات منفی - از دست دادن موجب قدرشناسی بیشتر برای داشته هایمان می شود

گاهی باید چیز مهمی را از دست بدهیم، تا قدر داشته‌هایمان را بیشتر بدانیم. در درازمدت، خسارت‌های طاقت‌فرسا می‌تواند به کاتالیزور قدرتمندی برای حس قدرشناسی عمیق و امیدوارکننده به زندگی تبدیل شود.

لین هیوز (Lynne Hughes)، بنیان‌گذار کمپ منطقه‌ی آرامش برای کودکان داغ‌دار می‌گوید که از دست دادنِ پدر و مادر در سنین جوانی، به او آموخت که قدردانِ موهبت‌های کوچک و بزرگی باشد که از تمام روابط موجود در زندگی‌اش ناشی شده‌اند.

هیوز در نوشته‌ای می‌نویسد: «این یکی از موهبت‌ها و درس‌های از دست دادن است. من که گرد غم بر چهره‌ام نشسته بود، به‌خاطر لحظاتی که داشتم و موهبت‌های غیرمنتظره‌ای که [رابطه‌هایم با دیگران] به من داده بودند، احساس خوشبختی کردم.»

افکار و احساسات منفی، فرصتی را برای پرورش آگاهی فراهم می‌کنند

تمرین آگاهی (که هدف از آن، پرورش آگاهی متمرکزی در مورد لحظه‌ی حال است) می‌تواند رابطه‌ی ما با احساسات منفی را تغییر دهد و به ما امکان دهد تا این احساسات را بدون قضاوت یا احساس شرم، تجربه کنیم.

در برنامه‌ی آموزشی جست‌وجو در درون خویشتنِ گوگل نوشته شده است: «حسی بد در مورد داشتنِ احساسات منفی، روش مؤثری برای ترکیب کردن و تقویت کردن شرایط است. شما می‌توانید به‌سرعت، برخی از احساسات منفی را بسازید که همه‌ی آن می‌تواند فرو بریزد.»

اما همان‌طور که سوگیال رینپوچه (Sogyal Rinpoche) توضیح می‌دهد، تمرین‌های افزایش آگاهی و تمرکز حواسی مانند مراقبه، به ما امکان می‌دهد تا افکار و احساسات منفی را بدون قضاوت، مقاومت یا تقلا تجربه کنیم. او در کتاب زندگی و مرگ می‌نویسد:

«اغلب ما نمی‌دانیم که در مورد احساسات منفی یا بعضی احساسات مشکل‌ساز خود چه کنیم. در وسعت و گستردگی مراقبه، می‌توانید افکار و احساسات خود را با نگرشی کاملا بی‌طرفانه مشاهده کنید. وقتی نگرش شما تغییر می‌کند، کل فضای ذهن و حتی خود ماهیت افکار و احساسات شما نیز تغییر خواهد کرد. وقتی شما سازگارتر می‌شوید، آنها نیز سازگارتر می‌شوند؛ اگر شما هیچ مشکلی با آنها نداشته باشید، آنها نیز هیچ مشکلی با شما نخواهند داشت.»

برگرفته از: huffingtonpost.com

فرمول شادی و مثبت‌اندیشی را یاد بگیرید و با افسردگی خداحافظی کنید

۱۰،۰۰۰ تومان


ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 14 دیدگاه)
  1. محمد می‌گوید

    بسی عالی و الهام بخش، ممنون.

  2. محمد بخشی می‌گوید

    مقالات بسیار خوب و ارزنده ای منتشر میکنید و از این بابت از سایت چطور بسیار سپاسگزارم اما حیف که با واقعیتهای تلخ جامعه ما فاصله زیادی دارد نمیدونم شاید من خیلی بدبخت و بیچاره هستم که اطرافم را فقط واقعیتهای تلخ فراگرفته است با تشکر از سایت خوب چطور.

    1. فاطمه زنگنه می‌گوید

      سلام دوست عزیز
      از توجه و اظهار لطف‌تون سپاسگزارم.
      همیشه سعی می‌کنیم مقالات رو به‌صورتی ترجمه و منتشر کنیم که برای کاربران ایرانی مفید و قابل‌استفاده باشه و فکر می‌کنم که این مقاله هم از این قاعده مستثنی نیست. امیدوارم که هرچه زودتر مشکلات شما حل بشه و حال بهتری پیدا کنید.
      موفق باشید

  3. امیرمحسنی می‌گوید

    عالی بودن، اما گاهی وقتا قضیه متفاوته،
    من یه کاری کردم یعنی به شخصی که صدها بار بهم ضربه زد ضربه زدم گرچه خودم رو مقصر نمیدانم و پشیمان نیستم اما ناراحتم و احساس گناه میکنم که چرا شانس با من یار نبود و نتانستم بدون در نظر گرفتن احساساتم رفتار کنم یا بیخیال بشم، طرف مقابل منو شکنجه کرد خدا خودش شاهده اما من تا لحظه آخر لطافت، التماس ، و سخاوت به خرج دادم، ،طرف من مریض بود و منم مریض کرد، او بدترین زن دنیاست، لطفا اگر شرایط منو درک میکنید یه مطلب کلیدی و کاربردی به من بگید، مرسی