۱۲ روش افراد موفق برای مقابله با آدمهای سمی
افراد سمی چه کسانی هستند؟ افراد سمی همان افراد منفیباف و بدقلقی هستند که آشنا و غریبه را با زبان تلخ و رفتار مأیوسکنندهی خود میرنجانند. در جمعها بحثهای بیفایده و استرسزا راه میاندازند و چشم ندارند خوشی دیگران را ببینند. حتی در موارد شدیدتر، چشم دیدن خوشی خودشان را هم ندارند! آنها گاهی اوقات موجب بَلوا، بحث و ناراحتی میشوند و گاهی کاملا ناخودآگاه، بار نحسی و سیاهی را بر دوش میکشند و بذر آن را به دور و اطراف خود میپاشند. نتیجهی معاشرت با این افراد سمی، چیزی جز دلهره و استرس نیست.
مطالعات نشان میدهد که استرس طولانیمدت، اثرات خیلی بدی بر مغز میگذارد و کارایی نورونهای موجود در هیپوکامپ (بخشی در مغز که مسئول استدلال کردن و کنترل حافظه است) را کاهش میدهد. استرس، بر عملکرد دندریتهای عصبی نیز اثر منفی میگذارد. دندریتها پیامهای عصبی را به صورت سیگنالهای الکتریکی منتقل میکنند. استرس طولانیمدت تهدیدی اساسی برای موفقیت و شادکامی افراد است. افراد سمی عامل تولید این استرس هستند و معاشرت با آنها درست به اندازهی خودشان سمی و استرسزاست. وقتی با افراد منفی در ارتباط هستیم، فشار زیادی به مغز وارد میشود. این فشار به خاطر واکنشی است که نسبت به افکار و حضور منفی آنها از مغز صادر میشود. رفتار منفی افراد سمی دلایل مختلفی دارد. بعضی از آنها از روی نادانی منفیبافی میکنند، بعضی تربیت درست و شرایط آموزشی مناسبی را تجربه نکردهاند و تعدادی از آنها واقعا بدجنس هستند. در هر صورت معاشرت با چنین افرادی به شما توصیه نمیشود. وجود چنین افرادی در زندگی اجتنابناپذیر است پس باید یاد بگیرید که چگونه با آنها رفتار کنید. راهبردهای متفاوتی برای مقابله با افراد سمی بررسی شده است. در ادامه ۱۲ روش افراد موفق برای مقابله با افراد سمی مطرح شده است.
۱. مرز تعیین کنید
دستهای از افراد مدام غُر میزنند، از زمین و زمان گلایه میکنند و آدم را به جنون میکشانند. در این مواقع خود را قربانی نگاهِ منفیِ آنها نکنید. راهی بیابید و این حس و حال منفی را خنثی کنید. مثلا وقتی به شدت شکایت و ناله میکنند، به آنها بگویید: «بعد از همهی این حرفا، راه حل مورد نظرت چیه؟»، «حالا که اینقدر اوضاع بد و ناجوره، میخوای چیکار کنی؟» افراد سمی معمولا مشکل را حاد و حادتر جلوه میدهند و دوست دارند با غر زدنهایشان، شنونده را نیز به گرداب بدبختی خود بکشانند و همدردی او را جلب کنند. به هیچ عنوان زیر بار نروید. او را سؤالپیچ و به یافتن راهکار مناسب دعوت کنید. این کار به او نشان میدهد که یافتن راهکار مهم است و نالههای او برایتان اهمیتی ندارد.
۲. شنوندهای عاقل باشید
در بحث با افراد سمی، معمولا قلب شما به درد میآید و به خاطر حجم عظیمی از منفینگری و انرژیهای بدی که به سمتتان میفرستند، ناخودآگاه انرژیتان از دست میرود. در این موقعیتها مقاومت کنید. سعی کنید روحیات و احساسات خود را به خوبی بشناسید و آنها را به موقع کنترل کنید. نگذارید حرفهای افراد سمی شما را مشوش کند و باعث ضعف شما بشود. شنوندهای عاقل باشید، لازم نیست هرکس هرچه را که گفت، بپذیرید.
۳. منطقی باشید
برخورد احساسی با افراد سمی یکی از بدترین روشهای مقابله با آنهاست. این افراد فاقد منطق هستند و غیرعقلانی حرف میزنند و بحث میکنند. به همین علت نباید در تلهی آنها بیفتید. اگر شما هم از روی احساس و نه منطق، با آنها وارد گفتوگو بشوید، آش شله قلمکاری درست میشود که همه در دیگ آن غرق میشوند. منطقی برخورد کنید و از وارد شدن به حیطهی احساسات خودداری کنید. گاهی همدردی یا حمایت از این افراد، شما را به قهقهرا میبرد.
۴. احساسات خود را بشناسید
برای احساسی برخورد نکردن باید روی احساساتتان کنترل داشته باشید. سعی کنید بر احساسات خود مسلط باشید و نگذارید حرفها و رفتار افراد سمی، احساسات مختلف را در وجودتان برانگیزد. منظورمان از احساسات مختلف، همدردی بیمورد، غصه، ناامیدی یا حتی خشم و عصبانیت از رفتار آنهاست. در هر صورت سعی کنید فقط شنوندهای خنثی باشید و خود را از انرژی سمی آنها دور کنید.
۵. حد و حدود خاصی بگذارید
گاهی اوقات ناگزیر به معاشرت با افراد سمی هستید. مثلا شاید هماتاقی یا همکارتان یکی از همینگونه آدمهاست. در این موقعیتها باید تلاش کنید واکنشهای مناسبی نشان بدهید. طبیعتا باید با این افراد در ارتباط باشید. بسیار خب. سعی کنید فقط در مواقع لزوم و تا حد مشخصی این ارتباط را تعریف کنید. حالا که دست روزگار این افراد سمی را سر راه شما قرار داده است، لزومی ندارد در این ارتباط ناگزیر غرق بشوید و بیشتر از حد وظیفهتان عمل کنید. تنها به قدر کفایت با آنها حرف بزنید، گفتوگو کنید و تعامل داشته باشید، نه بیشتر و نه کمتر.
۶. نگذارید چیزی مانع شادیتان بشود
اگر شادی و نشاط زندگی خود را وابسته به عوامل محیطی و رفتاری دیگران بدانید، مدیریت اوضاع تا حد زیادی از دستان شما خارج میشود. مگر میشود کسی کلید کامیابی و خوشحالی خودش را به دست دیگران بدهد؟ اگر چنین کنید مانند اسیری خواهید بود که تنها با اجازهی زندانبانش میتواند لبخند بزند و شاد باشد. افراد موفق به هیچکس اجازه نمیدهند که خوشحالیشان را تحت تأثیر قرار بدهد. نظرات دیگران موجب نمیشود که حال خوش این افراد زیر سؤال برود. واقعیت این است که قضاوت دیگران دربارهی ما، هیچوقت کاملا صحیح نیست. آنقدر که دیگران میگویند بد نیستیم، آنقدرها هم خوب نیستیم. پس به آنها اهمیت ندهید، به ویژه وقتی این افراد سمی و منفیباف هستند و مثل خوره روح را در انزوا که نه، در اجتماع میخورند!
۷. فقط به راه حل فکر کنید
وقتی با مشکلی مواجه میشوید، تمرکز خود را از روی مشکل بردارید و در عوض به راه حل فکر کنید. وقتی به دنبال راهکار بروید، احساس مفید بودن خواهید کرد، عملکردتان بهبود پیدا میکند و استرس شما تا حد چشمگیری کاهش مییابد. افراد سمی معمولا با انرژی منفی خود، افراد دیگر را از پا درمیآورند. ناامید کردن دیگران این احساس را به آنها میدهد که قدرتمندتر و برتر هستند. نگذارید این حس به آنها دست بدهد. وقتی با افراد سمی مواجه میشوید، آنها را به دیدِ مشکلی نگاه کنید که باید حلش کنید. پس در مواجهه با آنها احساس قدرت خواهید کرد و از نیش سمیشان مصون میمانید.
۸. ببخشید اما فراموش نکنید
افراد موفق در مواجهه با افراد سمی حافظهی خوبی دارند. آنها به دلیل بزرگواریشان، زود دیگران را میبخشند ولی هوش و ذکاوتشان به آنها اجازهی فراموشکاری نمیدهد. چون برای درس گرفتن در آینده، نیاز است آنچه را بر آنها گذشته است، در خاطر خود نگه دارند. پس ببخشید، اما فراموش نکنید. شاید بهتر است بگوییم ببخشید و عبرت بگیرید. بخشش باعث میشود از فشاری که حرفهای این افراد به روحیهتان وارد میکنند، کاسته بشود و ضمنا با فراموش نکردن رویکردهای این افراد، در موارد مشابه میتوانید بهتر از خودتان محافظت کنید.
۹. با خود مهربان باشید
گاهی اوقات در مواجهه با افراد سمی، احساس انزجار و تنفر شدیدی به شما دست میدهد. بعضی از این افراد از شکلگیری این احساسات در خود شرمنده میشوند و گناه و تقصیر را بر گردن خود میاندازند. با خود مهربان باشید. اینکه فردی شما را ناراحت و عصبانی میکند، فقط و فقط ریشه در رفتار او دارد. اوست که با منفیبافی و افکار سمی خود، شما را ناراحت کرده است. مطمئن باشید دوست نداشتنِ چنین فردی، گناه شما نیست.
۱۰. شجاع باشید
آدرنالین هورمونی است که باعث افزایش ضربان قلب و انبساط راههای تنفسی و هوایی میشود و در واکنشهای بدن در هنگام جنگ و موقعیتهای هیجانزا بسیار مؤثر است. سعی کنید همیشه مقداری از این هورمون جنگجو و سرزنده را در درون خود حفظ کنید. مثلا قهوه و مواد کافئیندار مصرف کنید و در رقابتهای ورزشی شرکت کنید. شجاعت به شما کمک میکند که در مواجهه با انرژیهای منفی افراد سمی، به اندازهی کافی قوی و سرزنده باشید.
۱۱. خواب کافی داشته باشید
خواب و استراحت کافی، در بالا رفتن هوش هیجانی و مدیریت احساسات و عواطف نقش زیادی دارد. با خواب کافی استرس از بدن دور میشود، مغز جانی تازه میگیرد و وقتی بیدار میشوید، هوشیارتر و شادابتر خواهید بود و قدرت خودکنترلی، توجه و حافظهی شما افزایش مییابد. خواب کافی باعث میشود خلاقتر و مثبتتر بشوید. افراد سمی از این ویژگیها فراری هستند و با مشاهدهی چنین ویژگیهایی در شما، ناخودآگاه از زندگیتان حذف میشوند.
۱۲. از دیگران کمک بگیرید
گاهی اوقات در برخورد با افراد سمی نیاز به حمایت دیگران داریم. یعنی برای مقابله با آن افراد و پیروزی در بحث، باید در قالب تیم و با حمایت افراد دیگر وارد مسئله بشویم. کمک گرفتن از حامیانی که آنها را نیروهای کمکی مینامیم، علاوه بر اینکه قدرت استدلال برای توجیه افراد سمی را بالا میبرد، راه مناسبی برای شناخت رفتارها و واکنشهای خودمان از طریق یک چشم سوم است. چشم سومی که ما را از بیرون میبیند و قادر است نقطهضعفهای ما را در برخورد با افراد سمی به ما گوشزد کند.
همهی ما با افراد سمی ملاقات کردهایم. این افراد همیشه و همه جا هستند، پس باید روش درستی برای مقابله با آنها یاد بگیریم. کنترل استرس و هیجانات منفی اولین گام برای پیروزی در هر اقدامی است. با خونسردی و آرامش و کنترل استرسها میتوانیم به شخصیتی آرام بدل بشویم که در مواجهه با مشکلاتِ ریز و درشت و آدمهای سمی و غیرسمی، واکنشهای منطقی و صحیحی ابراز میکند. باید سعی کنیم خودمان را بشناسیم و ویژگیهای مثبت و منفیمان را به درستی مدیریت کنیم. شاید بد نباشد به خودمان نگاهی دوباره بیندازیم، نکند ما هم یکی از این افراد سمی هستیم؟
برگرفته از : entrepreneur
سلام
من ۱۶ سالمه
یه دختر دایی دارم که خیلی اذیتم میکنه
ما اصلا با هم تفاهم نداریم
ولی نه خودش نه زنداییم نمیخوان قبول کنن که ما واقعا باهم کنار نمیام
دختر داییم از اون آدماست که هر چیزی یک دقیقه بر وفق مرادش نباشه سریع قهر میکنه و روی خودش رو بر می گردونه مادرش هم همین کار رو میکنه( بدون اینکه بدونه اصلا دخترش چرا قهر کرده..)
اصلا براشون مهم نیست چرا اینجوری شده و منبع کجاست
از نظر اونا مشکل از منه
خوب بهترین راه از نظر خودم این بود که باهاش قطع رابطه بکنم اما متاسفانه مادربزرگم خیلی دختر داییمو زندایی و کلا خانواده داییمو دوست دارهو همیشه خونه شونه
خلاصه من چند وقت نرفتم خونه زنداییم چون امتحان و درس داشتم و خودمم نمیخواستم، زنداییم به همه فک و فامیل گفت این دختر خوشو میگیره برامون و… و مادربزرگمم از اون حمایت کرد و گفتش حتی اگر بیام تو جمع باید حتما حتما دختر داییمو از خودم راضی نگهدارم و باهاش حرف بزنم
متاسفانه مادرم هم نمیتونه کاری برام بکنه فقط میگه آبرو داری کن…
من چی کار باید بکنم؟
به نظر میرسه که زیاد منطقی نیستن. بهتره که خودت رو در موقعیتی قرار ندی که باهاشون زیاد تعامل پیدا کنی. در چارچوب احترام فاصله و مرز خودت رو باهاشون حفظ کن. اگر زور و اجحافی در کلامشون دیدی هم محترمانه سعی کن توجیهشون کنی که کارشون درست نیست و ناراحت میشی.
من یک خواهر و شوهر خواهر دارم که ۱۰ و ۱۱ سال از من بزرگتر هستند و در تمام مراحل زندگیم (از ۸ سالگی من ) که رابطه آنها شروع شده با عناوین مختلف من رو مجبور و وادار به انجام کارهایی کردن که دوست نداشتم انجام بدم ولی انجام دادم چون چاره ای نداشتم ، و این رفتارشان تا به امروز ادامه دارد که من ۳۶ ساله هستم ، جدای از خواسته های نا معقول شان ، مدام از عملکرد و ناکافی بودن خدمات من برای خانواده و چهار فرزندشان اعتراض دارند. من جدیدا یک بچه ۶ ماهه دارم و برای حفظ آرامش بچه ام دوست دارم خودم را از آنها دور کنم ( البته من در ۲۸ سالگیم از ایران مهاجرت کردم ولی در کمتر از سه سال خودشون رو به کشوری که من رفتم رساندند و تمام مشکلاتشون رو با خودشون برام سوغات آوردند) و این روزها در اخرین دیالوگم با خواهرم، من را دلیل سرطان داشتنش اعلام کرد. لطفا بهم بگید چطور خودم رو ازشون دور کنم و بابتش عذاب وجدان نداشته باشم ، یعنی چطور به خودم یاد بدم که من مسول مشکلات و زندگی اون خانواده نیستم ؟ (البته از زمان نوجوانیم پدر و مادرم مدام به من و برادرم گفتن ، که خواهرتونه ، گناه داره ، تون مثل شما با هوش نیست و اسباب سواستفاده اونها رو از من و برادرم ایجاد کردن )
با توجه به وضعیتی که خواهرتون دارن، شاید بهتر باشه که بیشتر درکشون کنید و ضمن ایجاد مرز در رابطهتون باهاش مهربان باشید.
آخه اینم شد جواب؟
ایشون پرسیده چجوری خودمو دور کنم ، شما میگی درکش کن و مهربون باش. انقدر درک کرده و مهربون بوده که به اینجا رسیده.
مشکل ایشون مشکل منم هست و جواب شما اصلا برام قانع کننده نیست.
دوست خوبم متاسفم که ناراحت شدین اما خواهر ایشون مبتلا به سرطانن و قطعا نیاز به همراهی دارن. پیشنهاد این بود که ضمن مرزگذاری در رابطه مهر رو از ایشون دریغ نکنن. چنین برخوردی باعث میشه که هم اصطکاک کمتری پیش بیاد و هم از نتیجه محبت و بزرگواریشون، خودشون و خواهر بیمارشون لذت ببرن.
سلام من با یه پسری چند وقته آشنا شدم ولی خیلی رفتارهای سمی و بدی داره مثلا برای چیزای کوچیک زود از کوره درمیره و پرخاش میکنه و به شدت عصبانی میشه جوری که نمیشه جلوش رو گرفت و فقط داد میزنه و آبرو آدم رو میبره و هیچ جوره آروم نمیشه وقتی هم که میگم جدا شیم قبول نمیکنه بعد چند وقت بعد خودش درخواست جدایی میده اما بازم کات نمیکنه مثلا میگه دوست ندارم تو اذیتم میکنی منم قبول میکنم اما جدا نمیشه و میگه من بگم تو نباید جدا شی
منم همه ی این راه ها رو امتحان کردم باید چکار کنم؟
بنظرم بنده خدا سمی نیست فقط خیلی دوستت داره واینکه احتمالا بهش محبت نمیکنی این شخص محبت تورومیخواد ایشون سمی نیست اتفاقا دلش هیچی نیست که زود جوش میاره
منظور از افراد سمی نمونه زندگی شما نیست..ولی شما باید هرچه سریعتر رابطه رو قطع کرده وخود را آزاد کنید
به نظر ادامهدادن این رابطه درست و منطقی نیست دوست خوب