۳ سوالی که برای افزایش هوش هیجانی باید از خود بپرسید

11

هوش هیجانی (EI or EQ) توانایی فرد در شناخت و درک احساسات خود و دیگران و در نهایت رسیدن به یک تصمیم درست است. هوش هیجانی توانایی کنترل احساسات و داشتن واکنش مناسب در مواقع لزوم است. در واقع هوش هیجانی جنبه‌های بسیار پیچیده‌ای از همدلی، همدردی و دلسوزی را آشکار می‌کند. در این مقاله می خواهیم شما را با ۳ سوالی آشنا کنیم که قبل از انجام هر کاری اگر از خودتان بپرسید، کیفیت روابط و هوش هیجانی شما را افزایش می‌دهد.

هوش هیجانی به ما کمک می‌کند، عاقلانه‌تر رفتار کنیم. کمک می‌کند بتوانیم عادت‌های بد ارتباطی‌مان را زیرپا بگذاریم و دیگران پیامِ ما را به بهترین شکل ممکن دریافت کنند.

رونیکس

هوش هیجانی

برای مثال، آیا تا به حال حرفی زده‌اید که از گفتنش پشیمان شده باشید و آرزو کنید کاش زمان به عقب برمی‌گشت تا فرصت جبران اشتباه را داشتید؟ از نقاط ضعفی که برخی افراد سال‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و باعث آزار خودشان و حتی دیگران می‌شود این است که هر چیزی که به ذهنشان می‌رسد، بدون فکر کردن به زبان می‌آورند. غلبه بر این ضعف به حرف ساده است، اما استفاده از این سه سوال کوتاه به شما کمک می‌کند تا چیزی نگویید که در آینده پشیمان شوید.


حتما بخوانید: افرادی که هوش هیجانی پایین دارند، چگونه رفتار می‌کنند؟

سه سوال کلیدی

من این سه استراتژی هوشمند را از جایی آموختم که اصلا انتظارش را هم نداشتم. وقتی مصاحبه تلویزیونی با کمدین مشهور کریگ فرگوسن را تماشا می‌کردم، به چند نکته‌ی حکیمانه پی‌بردم. همیشه قبل از گفتن هر چیزی این سه سوال را از خودتان بپرسید:

  • گفتن این حرف چقدر ضرورت دارد؟
  • لازم است این حرف را من بزنم؟
  • لازم است همین حالا این حرف را بزنم؟

فرگوسن می‌گوید سه بار ازدواج کردم تا بالاخره این نکته را فهمیدم.

شاید این یک روش ساده و پیش‌پا افتاده باشد، اما بهتر است قبل از اینکه به دلیل سادگی آن را کنار بگذارید، به این فکر کنید که به کارگیری این روش تا چه میزان می‌تواند باعث کاهش نظرات نامناسب در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گردد. حتی می‌توانید یک گام جلوتر بروید و تاثیر آن را در کار خود نیز ببینید:

تصور کنید که شما یک مدیر هستید و سخت کار می‌کنید تا روابط‌تان را با افراد خاصی در تیم کاری بهبود ببخشید. فرض کنید یکی از اعضای تیم، کار بزرگ و تاثیرگذاری انجام داده‌است؛ اکنون فرصت مناسبی برای تحسین و تشویق آن فرد است. شما با گفتن جمله‌ی «کارت عالی بود»، می‌توانید این حسِ خوب را به کارمندان‌تان منتقل کنید. فراموش نکنید که تشکر صمیمانه، درست و به موقع در ایجاد انگیزه در کارمندان تاثیر بسزایی دارد.

اما ناگهان یادتان می‌افتد که چند هفته پیش خطایی از کارمندان سرزده است که باعث ناراحتی شما شده‌ است، پس به خودتان می‌گویید: «منطقی است که همین الان در مورد آن اشتباه نیز تذکر بدهم». یا فکر می‌کنید بهتر است تا فراموش نکرده‌اید، تذکر بدهید.

نه! صبر کنید! از خودتان بپرسید:

  • گفتن این حرف چقدر ضرورت دارد؟
  • لازم است این حرف را من بزنم؟
  • لازم است همین حالا این حرف را بزنم؟

درست است، انتقاد سازنده بلافاصله بعد از هر اشتباه کارساز است. اما الان زمان مناسبی برای گفتن و یادآوری خطای گذشته نیست، این‌کار نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه بر رابطه‌ی شما با اعضای تیمِ کاری‌تان نیز تاثیر منفی می‌گذارد. اگر الان اشتباه گذشته‌ی کارمندتان را یادآوری کنید، هر چیز خوبی که ممکن است، با تحسین و تشویق به دست بیاورید، از بین می‌رود.

در این‌جور مواقع فرد احساس می‌کند:

شما فقط می‌خواستید با تعریف کردن او را نرم کنید تا ضربه‌ی آخر را راحت‌تر بزنید.

وقتی از خودتان این سه سوال را بپرسید، احتمالا پاسخ شما یکی از این موارد است:

  • خودت خوب می‌دونی که انتقادی که قصد گفتنش را دارم، آنقدرها هم مهم نیست. حتی ممکن است نظرم در مورد آن نیز به مرور تغییر کند.
  • شاید بهتر باشد، اول با رهبر تیم‌ِ کاری در مورد آن صحبت کنم. شاید چیزی که من چند هفته پیش دیدم، همه‌ی آن چیزی نباشد که اتفاق افتاده‌ است.
  • قطعا لازم است تا در مورد مشکلی که دیده‌ام، صحبت کنم. اما الان زمان مناسبی برای این کار نیست. بهتر است زمانی را برای این کار مشخص کنم که آمادگی بیشتری هم داشته‌ باشم.

حتما بخوانید: ۴ تکنیک برای تقویت هوش هیجانی

این روش چه فایده‌ای دارد؟

این فقط یک سناریو است، اما تمرین این سه سوال به شما در موقعیت‌های مختلف کمک می‌کند. تصور کنید اگر همه این کار را انجام می‌دادند: تعداد ایمیل‌ها و پیام‌ها، مدت زمان جلسات کاری و شکایات کارمندان از اظهارات نامناسب یکدیگر به شدت کاهش می‌یافت و می‌توانستیم انتظار برخورد دوستانه‌تری از هم داشته‌ باشیم.

تعادل را حفظ کنید

البته، قصد ندارم شما را از صحبت‌ کردن در مکان و وقت مناسب هم منصرف کنم. واقعا به ایجاد یک رابطه‌ی دوستانه و مستقیم اعتقاد دارم، اما اوقاتی پیش می‌آید که پاسخِ ما به همه‌ی سوالات بالا مثبت است و چیزی که لازم است بگوییم ممکن است برای ما یا مخاطب چندان خوشایند نباشد. در این جور مواقع، این سه سوال به شما کمک می‌کند با اعتماد به نفس بیشتری صحبت کنید و یاد بگیرید در زمان مناسب از موضعی قوی و مطالبه‌گرانه سخن بگویید.

 

برگرفته از: inc.com

چگونه می‌توانید بر صدا و لحن و شیوه بیان خود مسلط‌تر شوید تا ارائه تاثیرگذارتری داشته باشید؟

۱۰،۰۰۰ تومان

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آخرین دیدگاه‌ها (از 11 دیدگاه)
  1. راما می‌گوید

    اتفاقا من بیش از حد خویشتن دار بوده ام و همیشه قبل از اینکه بخوام چیزی بگم یا کاری کنم حتی کوچکترین موارد رو هم درنظر میگیرم که تقریبا همیشه دستم بسته شده.
    مشکل من سر اینه که چیکار کنم اون حرکتی که بهترینه رو سرجای خودش انجام بدم نه بعداز اونکه کار از کار گذشته…

    1. محبوبه ایران پاک می‌گوید

      فکر می کنم پرسیدن همین سه سؤال کمک زیادی می کنه تا در جای درست حرف درستی هم زده بشه. البته این مستلزم تمرین و درس گرفتن از تجربه‌های زندگی است.

  2. Nazoo می‌گوید

    خیلی خوب حرف های عالی درج شده بود و بسیار هم خوشحالم چون چیز های زیاد بود که تا اکنون در مورد خودم نمیدانستم و امروز متوجه شدم که چقدر راز های پنهان داخل وجودم بوده و خوشحالم ازینکه چیز های خوب بوده و یک انسان مثبت بوده ام …
    تشکر میکنم از تمام تیم کاری شما ها …

    1. محبوبه ایران پاک می‌گوید

      خوشحالم که این مقاله کمک کرده تا خودتون را بهتر بشناسید و امیدوارم این شناخت به شما در رسیدن به اهداف زندگی کمک کند
      موفق باشید

  3. Hamzeh می‌گوید

    با سلام و احترام
    طبق تحقیقات انجام شده موفقیت های زندگی و شغلی ۲۰ درصد به هوش و ۸۰ درصد به هوش هیجانی بستگی داره، به نظرم مهارتهای ارتباطی بالا و قوی میتونه تاثیر بالایی بر این مقوله بزاره، ارتباطات موثر و کارامد تاثیر زیادی بر این ۳ آیتم داره، اینکه شخصی یک حرف را درست و به جا و در زمان مناسب بگوید به شنونده اش برمیگردد، و برداشت شنونده از سخن گفته شده به این سه موضوع مطرح شده برمیگردد که شاید این موضوع صرورتی ندارد مطرح شود ویا جا و مکان ان درست نیست و نباید این شخص گوینده این موضوع را طرح میکرد، مهمترین اکثر افراد حتی با بهره هوشی پایین هم زمان و مکان انعقاد سخن رو میدونن ، شاید از نظر یک شنونده موضوعی که بنده مطرح میکنم ضرورتی نداشته باشد اما برای شخص خودم مهم باشد، تا حدود زیادی با انسان شناسی میتوان هوش هیجانی رو بروز و ظهور داد و این مستلزم ارتباط گیری بالا بین افراد در هر سطحی است، من فکر میکنم کسانی که قدرت درک دیگران را دارند و میتوانند در اکثر مواقع خود را جای دیگران بگذارند افرادی با هوش هیجانی بالا هستند.